مهاجر
الان رفتم مغازه میوه بخرم دیدم عجب لیموشیرین های گنده ای گذاشتن تو جعبه مگه لیمو شیرینم اینقدر گنده میشه گفتم یه دو کیلو هم از اونا بگیرم قشنگ درست حسابی جدا کردم بردم بکشه مغازه دار همسایمونه گفت اینهمه لیمو ترش برا چیتونه گفتم هااع؟ لیمو ترش دیگه چیه مگه اینا لیموشیرین نیستن گفت نه بابا اون ریزا بغلیش لیمو شیرین ان
گفتم بابا دمت گرم بهم گفتی وگرنه میبردم خونه مسخره م میکردن میگفتن تو هنوز فرق لیمو شیرین و لیمو ترشو نمیدونی 😭😭
مهاجر
امروز بابام یهویی یه ادکلن بهم داد گفت بیا سردار برات یه ادکلن هدیه گرفتم دیدم عجب بوی خفنی ام داره گفتم چند خریدی گفت یک و پونصد
بعد نگاه کردم روش نوشته صنع فی امارات
بابا دمت گرم فکر نمیکردم تااین حد مهم باشم براشون 😂
خانوم میم
از خوبیای ساینا اینه که وقتی پست می ذاری استرس قضاوت شدن نداری
maryam
مامانِ شما هم میگه پاشو فلان کارو انجام بده ۱۰ صدم ثانیه بعد اگه انجام نداده باشین خودش پا میشه انجام میده؟ 😐😑
خُب امون بده مادر من
امون بده حاج خانم:/ 😫😫😅😅
مهاجر
《من طاقت یعقوب ندارم، بغلم کن》
من نوح نبی عمر ندارم، بغلم کن
در ساحل یک دل که ز دریاست
موسی نشدم عصا ندارم ،بغلم کن
من خودمم بلد نیستم
منتها می گم منم بعضی چیزا رو بلد نیستم
اونایی که ندارن این گزینه رو باید افزودن به صفحه اصلی رو بزنن