یافتن پست: #شهریار

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمده ای
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه
گر بپرسیدن این بخت سیاه آمده ای
کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز
حذر ای آینه در معرض آه آمده ای
از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاکپای تو شوم کاین همه راه آمده ای
چه کنی با من و با کلبه درویشی من
تو که مهمان سراپرده شاه آمده ای
می تپد دل به برم با همه شیر دلی
که چو آهوی حرم شیرنگاه آمده ای
آسمان را ز سر افتاد کلاه خورشید
به سلام تو که خورشید کلاه آمده ای
شهریارا حرم عشق مبارک بادت
که در این سایه دولت به پناه آمده ای

donya
donya 👩‍👧‍👦
نسخه اولیه شعر همای رحمت با دست خط استاد شهریار



حضرت@دوست
حضرت@دوست
اینجا نبوغِ صبح تماشا نمی شود
شب ماندنیست نوبت فردا نمی شود!

در بزم قهوه های غم انگیزمان کسی
هم سفره با قداستِ خرما نمی شود

رودی که هم مسیرِ قدم های سردِ ماست
یخ میزند وَ راهیِ دریا نمی شود!

سارا!برقص در شب مسموم غربتت
دیگر کسی بدونِ تو دارا نمی شود!!!

ای کاش میشد ازشب بی انتها گذشت
گم شد میان چشم تو،آیا نمی شود؟!

حتّی دراین هوای نفس گیرِ بی تپش
باید نفس کشید؛ نه امّا نمی شود!

دنیا دلش گرفته؛گلویش گرفته است
دارد میان فاجعه دیوانه می شود!

در ازدحامِ این همه دوری بگو چرا
ابعاد سردِ فاصله ها تا نمی شود؟!

آری تو هم جهنّمِ ما را بچش! بسوز!
((احساس سوختن به تماشا نمی شود))*

خو کن به این سیاهیِ بی وقفه تا ابد
شب ماندنیست نوبت فردا نمی شود

*این مصرع تضمینی است از استادمحمّد حسین شهریار: احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تاکه بدانی چه میکشم؟!
((به امید طلوعی ماندنی تر از شب ما!
لحظه لحظه هاتان سرشار از عطرِ استجابت))

مهاجر
مهاجر
دوتا فلش میرن رستوران شیش گیگ سفارش میدن

رها
رها
روز مرگم، هر که شيون کند از دور و برم دور کنيد🌱🌺
همه را مســــت و خراب از مــــي انــــگور کنيـــــد🌺🌱

مزد غـسـال مرا سيــــر شــــرابــــــش بدهيد🌱🌺
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهيد🌱🌺

بر مزارم مــگــذاريــد بـيـــايد واعــــــظ🌱🌺
پـيــر ميخانه بخواند غــزلــي از حــــافـــظ🌱🌺

جاي تلقــيـن به بالاي سرم دف بـــزنيـــد🌱🌺
شاهدي رقص کند جمله شما کـــف بزنيد🌱🌺

روز مرگــم وسط سينه من چـــاک زنيـد🌱🌺
اندرون دل مــن يک قـلمه تـاک زنـيـــــــد🌱🌺

روي قــبـــرم بنويـسيــد وفــــادار برفـــت🌱🌺
آن جگر سوخته خسته از اين دار برفــــت🌱🌺


وصیت نامه وحشی بافقی 🙃🙂🤗

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی
به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود
چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی
منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم
تویی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد ،کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
منت به یک نگه آهوانه می بخشم
هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی
اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود
بیا که کار جهان بر مراد ما کردی
هزار درد فرستادیم به جان لیکن
چو آمدی همه آن دردها دوا کردی
کلید گنج غزل‌های شهریار تویی
بیا که پادشه ملک دل گدا کردی

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

شهریار

حضرت@دوست
حضرت@دوست
علمني حبّك أن أحزن



بقول استاد شهریار
هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب. دل دهـــد تاوان اگـر تن ناتـوان است ایحبیب

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شده حکایت دل..
من الصعب الانتظار.
مثل شقائق النعمان تنتظر المطر في صحراء مشتعلة

زیبا شهریار گفته ..
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام، فردا چرا

یاس
یاس
حافظ در قرن هفتم می فرماد:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا

صائب (قرن دهم) :
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آن کس چیز می بخشد، ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را

شهریار هم چهارصد سال بعد جوابش رو بدین گونه میده:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آن کس چیز می بخشد، بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل ها را
:نیما
_

رها
رها
محتاج قصه نیست گرت قصدِ خون ماست/

چون رخت از آن توست، به یغما چه حاجت است

{-57-}{-57-}
چطوری میشه ک یه نفر اینقد قشنگ شعر میگه {-57-}


صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو