یافتن پست: #شهریار
حضرت@دوست
دونیــــانیـــن نـــاز و نعیمـــی، بـــاغ و بستـــانی منـــه
سنسیـــز ای ســولطان خوبــان بند و زندان اولدی گَل
سنسیـــز ای ســولطان خوبــان بند و زندان اولدی گَل
کار داشتم با خودم
حضرت@دوست
خال هندو
ندارم جز غزل چیزی دهم برچشم و ابرویت*
ویا بخشم چو خواجه آن دورا بر خالِ هندویت
ویا صـائب نی ام تا در رهت ای نازنین دلدار*
دهم دست و سر و پا و شوم دل خسته و بیمار
ویا چـون شهریار ، آن شاعر پر شور ایرانی*
دهم در راه تو روح و تن و آنی شوم فانی
به تو تـقدیم می دارم هزاران بیت ِاشعارم*
که تا آگه شـوی زاندیشه و افکار و پندارم
بگـویم در غــزلــهــایم ،اسیر چشم و ابرویم*
گرفـتارم بــه بــندت ،عاشق آن خال هندویم
تـویـی آن بهترین بیت الغزل در شعر دیروزم*
ویا آن شـاه بـیت آخرین اشـعـارجانسوزم
تـویـی آن مـصـرع« جـاویـد» در پایان دیوانم*
تو دُرّی و منم زرگر که قدرت نیک می دانم
[لینک]
ندارم جز غزل چیزی دهم برچشم و ابرویت*
ویا بخشم چو خواجه آن دورا بر خالِ هندویت
ویا صـائب نی ام تا در رهت ای نازنین دلدار*
دهم دست و سر و پا و شوم دل خسته و بیمار
ویا چـون شهریار ، آن شاعر پر شور ایرانی*
دهم در راه تو روح و تن و آنی شوم فانی
به تو تـقدیم می دارم هزاران بیت ِاشعارم*
که تا آگه شـوی زاندیشه و افکار و پندارم
بگـویم در غــزلــهــایم ،اسیر چشم و ابرویم*
گرفـتارم بــه بــندت ،عاشق آن خال هندویم
تـویـی آن بهترین بیت الغزل در شعر دیروزم*
ویا آن شـاه بـیت آخرین اشـعـارجانسوزم
تـویـی آن مـصـرع« جـاویـد» در پایان دیوانم*
تو دُرّی و منم زرگر که قدرت نیک می دانم
[لینک]
حضرت@دوست
نامه‌ی عاشقانه ثریا به استاد شهریار
روزی استاد شهریار نامه‌ای دریافت می‌کند که روی پاکت یا داخل آن نشانی از فرستنده اش نبود: شهریار! عکست را در مجله ای دیدم، خیلی شکسته شده‌ای، سخت متاثر شدم. گفتم: خدای من این چهره‌ی دلداده‌ی من است؟ این همان شهریار است؟ این قیافه‌ی نجیب و دوست داشتنی دانشجوی چهل سال پیش مدرسه دارالفنون است؟ نه من خواب می بینم... سخت اشک ریختم...
و روز بعد استاد پاسخ نامه دوست جوانيش را که پري خطاب مي کرد، چنين سرود:
روزی استاد شهریار نامه‌ای دریافت می‌کند که روی پاکت یا داخل آن نشانی از فرستنده اش نبود: شهریار! عکست را در مجله ای دیدم، خیلی شکسته شده‌ای، سخت متاثر شدم. گفتم: خدای من این چهره‌ی دلداده‌ی من است؟ این همان شهریار است؟ این قیافه‌ی نجیب و دوست داشتنی دانشجوی چهل سال پیش مدرسه دارالفنون است؟ نه من خواب می بینم... سخت اشک ریختم...
و روز بعد استاد پاسخ نامه دوست جوانيش را که پري خطاب مي کرد، چنين سرود:
حضرت@دوست
فریب عشق به دعوی اشگ و آه مخور
که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
شبیه سازتر از اشگ من ثریا را
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
جز این قدر که فراموش می کند ما را
فریب عشق به دعوی اشگ و آه مخور
که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
شبیه سازتر از اشگ من ثریا را
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
جز این قدر که فراموش می کند ما را
wolf
مانند شعر های نزار قبانی
زنانه زیبایی ..
همچون شعرهای سهراب
زندگی در تو جریان دارد ..
و چون شعرهای نیما
سرکوبانه مرا نمیخواهی ..
و من چون شعرهای شهریار
غمیگنانه دوستت دارم ...
#احسان_صفایی
زنانه زیبایی ..
همچون شعرهای سهراب
زندگی در تو جریان دارد ..
و چون شعرهای نیما
سرکوبانه مرا نمیخواهی ..
و من چون شعرهای شهریار
غمیگنانه دوستت دارم ...
#احسان_صفایی
سکوت شب
تا حالا به معنی نام ماه تولدتون فڪرڪردین
فروردین؛ ❤ ❤ ❤ فردهای پاڪ
اردیبهشت؛❤ بهترین راستی
خرداد؛ ❤ رسایی ڪمال
تیر؛ ❤ ایزد باران
مرداد؛ ❤جاودانگی
شهریور؛ ❤ شهریاری نیڪ
مهر؛ ❤ پیوستن با مهربانی
آبان؛ ❤ آب ها
آذر؛❤ آتش
دی؛ ❤ دانای آفریننده
بهمن؛ ❤ منش نیڪ
اسفند؛ ❤ آرامش
فروردین؛ ❤ ❤ ❤ فردهای پاڪ
اردیبهشت؛❤ بهترین راستی
خرداد؛ ❤ رسایی ڪمال
تیر؛ ❤ ایزد باران
مرداد؛ ❤جاودانگی
شهریور؛ ❤ شهریاری نیڪ
مهر؛ ❤ پیوستن با مهربانی
آبان؛ ❤ آب ها
آذر؛❤ آتش
دی؛ ❤ دانای آفریننده
بهمن؛ ❤ منش نیڪ
اسفند؛ ❤ آرامش
یاسر
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، ...وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
می‌ر‌وم تا که به صاحب‌نظری باز رسم
محرم ما نبُود دیده‌ی کوته‌نظران
دل چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند
که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بی‌خبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاری‌ست ز سر حلقه‌ی شوریده‌سران
گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لاله‌رویا، تو ببخشای به خونین جگران
ره بیدادگران بخت من آموخت تورا
ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهانِ گذران
شهریارا غم آوارگی و دربه‌دری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
#شهریار
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، ...وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
می‌ر‌وم تا که به صاحب‌نظری باز رسم
محرم ما نبُود دیده‌ی کوته‌نظران
دل چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند
که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بی‌خبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاری‌ست ز سر حلقه‌ی شوریده‌سران
گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لاله‌رویا، تو ببخشای به خونین جگران
ره بیدادگران بخت من آموخت تورا
ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهانِ گذران
شهریارا غم آوارگی و دربه‌دری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
#شهریار
پاکستانم ترکه؟بعدشم من که ترک نیستم اعتراض دارم
دلیل نداره سیب زمینی و خیار و اینا حفظ کنم کهجاش شعرای شهریار یادمون میدادن ?
رفتم تبریز خدایش استاداش خوب و مشتی بودن ولی داخل شهر همه ترکی می کفتن گفتم به راننده واقعا نمی فهمم فارسی بگید
گفت دخترم قراره بیای اینجا پس از روز اول باید یاد بگیری
منم به زبان خودم گفتم خدا نکنه قبول شم :/
خخخخ تبریزیا خوبن
شما برو از لندن به خرم اباد زنگ بزن اگر لری جوابتون ندادن
هر چی هم بگی متوجه نمشم حالیشون نی
نمونه ش بیرانوند که گفت من دارم میرم اتریش باید لری یاد بگیرن باهام حرف بزنن ???