یافتن پست: #شفای

یاس
یاس
سلام
نمی خواستم این پست بزارم
ولی خوب
حالم خیلی بد. ارژانسی .
اینقد بد که حتی یه ساعت رمضان درک نکردم :هعی
شما که روزه دارید و خدا دوستتون داره
و مهمونتون کرده
از ته دلتون دعام کنید ابن مشکل جسمی رفع شه

aliaga
aliaga
خنده چگونه باعث شفای بدن میشود؟؟

fatme
fatme
برا بابام دعا کنین

حضرت@دوست
حضرت@دوست
@ESRAR1
ما رفتیم خواب لطفا کلید لامپ سایت را خاموشکنید

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روزی به کریم خان زند گفتند، فردی میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند. کریم خان گفت: "وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من". پس از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم .

کریم‌خان دستور داد چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
وکیل الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی میکرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عده‌ای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی میکشند!

حضرت@دوست
حضرت@دوست

نامت شفای هر مرض عاشقان شدست
ای مایه حیات ! حدیث کسا شدی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای دوست"! به روزی می‌رسی،در گریه می‌خندی!!
واگیر چشمان شرّش را ڪه.....شفایی نیست


حضرت@دوست
حضرت@دوست
کربلا یک مکتب است تفسیر کل انبیاء
جلوه گاه اقدس است تکریم کل اولیاء

کربلا اوج میان عشق و معشوق است وبس
اوج رذل امتی که حرمت معبود شکست

کربلا دشت بلا نیست یقین دشت صفاست
باطنش جلوه ی الله و به ظاهر ز جفاست

کربلا قبله ی دل های تمام اوصیاست
تربت پاک حسین قطعا شفای اولیاست

کربلا حادثه نیست مکتب ثار الله است
گفته اسماعیل پدر حسین ذبیح الله است


farhad
farhad
خدایا شفای عاجل مرحمت فرما

سید ایلیا
سید ایلیا
و این مادرِ توست!!
که پشت درِ نیم سوخته ، تو را می‌خواند
ای اجابت دعای مادر ؛ العجل ...
عزیزم مادرت چشم انتظاره
شفای زخمِ سینه کِی میایی

خانوم اِچ
خانوم اِچ
شما رو به همه مقدساتتون قسم میدم برا عموم دعا کنید
😭
تصادف کرده
خواهش میکنم دعاش کنید 😭😭😭🥺🥺🥺🥺

سید ایلیا
سید ایلیا
💠درخت شفا

از خدیجه دختر حمدان روایت شده است که وقتی که حضرت رضا(ع) در نیشابور بود در محله غزو وارد شده به خانه ما آمد. در کنار خانه درخت بادامی کاشت. آن درخت سریع رشد کرد و بزرگ شد و همان سال میوه داد. مردم از این ماجرا با خبر شده و از میوه اش برای شفای مریض ها می بردند. هر کس به هر دردی مبتلا می شد برای تبرک و شفا از آن می خورد سلامتی خود را باز می یافت و هر که چشمش درد می گرفت از میوه آن به چشم می مالید، خوب می شد، و زنان باردار که وضع حمل آنها دشوار می شد، وقتی از میوه آن درخت می خوردند، همان ساعت به آسانی وضع حمل می کردند و حتی برای قولنج حیوانات چوب آن را به شکم آن ها می مالیدند خوب می شد. تا این که پس از مدتی آن درخت خشک شد. و جد من «حمدان» آمد شاخه های آن را برید، کور شد و پسرش «عمرو» آن درخت را از ریشه کند، و ثروت او که هفتاد الی هشتاد هزار درهم بود همه از بین رفت و نابود شد...

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو