یافتن پست: #سیما
سید ایلیا
دخترکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت : یکی از سیب هاتو به من میدی ؟
دخترک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید !
سیمایش داد می زد که چقدر از دخترکش نا امید شده
اما دخترک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت :
بیا مامان!
این یکی شیرین تره!!!!!!
مادر خشکش زد ...
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود ...!
🏵 هر قدر هم که با تجربه باشید ، قضاوت خود را به تاخیر بیاندازید
و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد...
مادرش گفت : یکی از سیب هاتو به من میدی ؟
دخترک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید !
سیمایش داد می زد که چقدر از دخترکش نا امید شده
اما دخترک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت :
بیا مامان!
این یکی شیرین تره!!!!!!
مادر خشکش زد ...
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود ...!
🏵 هر قدر هم که با تجربه باشید ، قضاوت خود را به تاخیر بیاندازید
و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد...
سید ایلیا
دو رخسار سماواتے
دو انسان خدا سیما ...
دو عیسے دم دو موسے ید
دو حسن خالق سر مد ...
یکی عالی یکی اعلا
یکی صادق یکی احمد ...|
دو انسان خدا سیما ...
دو عیسے دم دو موسے ید
دو حسن خالق سر مد ...
یکی عالی یکی اعلا
یکی صادق یکی احمد ...|
اگر می توانستم
اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود
اگر دفتر خاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود
اگر ذهن آیینه خالی نبود
اگر عادت عابران بی خیالی نبود
اگر گوش سنگین این کوچه ها
فقط یک نفس می توانست
طنین عبوری نسیمانه را به خاطر سپارد
اگر آسمان می توانست ، یکریز
شبی چشمهای درشت تو را جای شبنم ببارد
اگر رد پای نگاه تو را باد و باران
از این کوچه ها آب و جارو نمی کرد
اگر قلک کودکی لحظه ها را پس انداز می کرد
اگر آسمان سفره هفت رنگ دلش را برای کسی باز می کرد
و می شد به رسم امانت
گلی را به دست زمین بسپریم
و از آسمان پس بگیریم
اگر خاک کافر نبود
و روی حقیقت نمی ریخت
اگر ساعت آسمان دور باطل نمی زد
اگر کوها کر نبودند
اگر آبها تر نبودند
اگر باد می ایستاد
اگر حرفهای دلم بی اگر بود
اگر فرصت چشم من بیشتر بود
اگر می توانستم از خاک یک دسته لبخند پرپر بچینم
تو را می توانستم ای دور از دور یک بار دیگر ببینم
دکتر قیصر امین‌پور
اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود
اگر دفتر خاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود
اگر ذهن آیینه خالی نبود
اگر عادت عابران بی خیالی نبود
اگر گوش سنگین این کوچه ها
فقط یک نفس می توانست
طنین عبوری نسیمانه را به خاطر سپارد
اگر آسمان می توانست ، یکریز
شبی چشمهای درشت تو را جای شبنم ببارد
اگر رد پای نگاه تو را باد و باران
از این کوچه ها آب و جارو نمی کرد
اگر قلک کودکی لحظه ها را پس انداز می کرد
اگر آسمان سفره هفت رنگ دلش را برای کسی باز می کرد
و می شد به رسم امانت
گلی را به دست زمین بسپریم
و از آسمان پس بگیریم
اگر خاک کافر نبود
و روی حقیقت نمی ریخت
اگر ساعت آسمان دور باطل نمی زد
اگر کوها کر نبودند
اگر آبها تر نبودند
اگر باد می ایستاد
اگر حرفهای دلم بی اگر بود
اگر فرصت چشم من بیشتر بود
اگر می توانستم از خاک یک دسته لبخند پرپر بچینم
تو را می توانستم ای دور از دور یک بار دیگر ببینم
دکتر قیصر امین‌پور
یاس
دکتر ساعدی یه نوع مصالحی با نانو اختراع کرده که در صنعت ساختمان سازی انقلاب میشه اینکه فقط چند سال دوییده و چند ده سال روش کار کرده به اسم ایران ثبت بشه نه کشور دیگه ( امریکا هستن) حالا سه سال التماس می کنه بزارن بیاد ایران و برا باز سازی و ساخت ایمن در استان کرمانشاه اجراش کنه
دولت اجازه نداده حقم داره ها چون خام فروشی نفت متوقف میشه بازار کارگرای روز مزد ساختمانی میخوابه از همه مهمتر کی جواب ذینفعان صنعت سیمان و فولاد بده ننه م ببم ددم 😐
دولت اجازه نداده حقم داره ها چون خام فروشی نفت متوقف میشه بازار کارگرای روز مزد ساختمانی میخوابه از همه مهمتر کی جواب ذینفعان صنعت سیمان و فولاد بده ننه م ببم ددم 😐
یاس
#صیغه_شکلاتی
قسمتی از سریال آقا زاده دختری که مذهبی نیست ولی قصد نزدیک شدن به پسر مذهبی داره و برای اینکه پسره به داخل دعوت کنه شکلاتی بر میداره به پسره میده و خطبه میخونه و میگه یه ساعت دیگه شکلات رو بده من
یعنی یک ساعت شرعا زن و شوهر شدن و با بله گفتن پسره با اون لبخند ملیحش دستش ول کرد و چادرش باز کرد مثلا محرمش بود دیگه
اما در شریعت تشیع هیچ دختر ازدواج نکرده بدون اذن ولی حق ازدواج چه موقت و چه دایم نداره
دوما در صیغه موقت چون بنابر دلایل خاصی به عنوان درمان شرعی به برخی نیازات تعریف شده مهریه غیر نقدی قبول نیست و باید مهریه مالیت داشته باشه پس اون شکلات کوفتشون فقط برا صیغه دایم قبوله
کار صدا و سیما امیدوارم اشتباه لپی بوده باشه فقط مثل اون قسمت پایتخت که رحمت و زنش و موتورش
قسمتی از سریال آقا زاده دختری که مذهبی نیست ولی قصد نزدیک شدن به پسر مذهبی داره و برای اینکه پسره به داخل دعوت کنه شکلاتی بر میداره به پسره میده و خطبه میخونه و میگه یه ساعت دیگه شکلات رو بده من
یعنی یک ساعت شرعا زن و شوهر شدن و با بله گفتن پسره با اون لبخند ملیحش دستش ول کرد و چادرش باز کرد مثلا محرمش بود دیگه
اما در شریعت تشیع هیچ دختر ازدواج نکرده بدون اذن ولی حق ازدواج چه موقت و چه دایم نداره
دوما در صیغه موقت چون بنابر دلایل خاصی به عنوان درمان شرعی به برخی نیازات تعریف شده مهریه غیر نقدی قبول نیست و باید مهریه مالیت داشته باشه پس اون شکلات کوفتشون فقط برا صیغه دایم قبوله
کار صدا و سیما امیدوارم اشتباه لپی بوده باشه فقط مثل اون قسمت پایتخت که رحمت و زنش و موتورش
شاهین
أَعُوذُ بِاللهِ مِنْ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا ۗ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿٢٧٣﴾
#صدقات مخصوص فقیرانی است که #درراه_خدا #بازمانده و #ناتوان شده‌اند و توانایی آنکه در زمین بگردند (و کاری پیش گیرند) ندارند و از فرط #عفاف چنانند که هر کس از حال آنها آگاه نباشد پندارد #غنی و #بی_نیاز ند، به ( #فقر ) آنها از #سیما یشان پی می‌بری، هرگز چیزی از کسی درخواست نکنند. و هر مالی #انفاق کنید خدا به آن #آگاه است. (۲۷۳)
#قرآن کریم، سوره #بقره
لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا ۗ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿٢٧٣﴾
#صدقات مخصوص فقیرانی است که #درراه_خدا #بازمانده و #ناتوان شده‌اند و توانایی آنکه در زمین بگردند (و کاری پیش گیرند) ندارند و از فرط #عفاف چنانند که هر کس از حال آنها آگاه نباشد پندارد #غنی و #بی_نیاز ند، به ( #فقر ) آنها از #سیما یشان پی می‌بری، هرگز چیزی از کسی درخواست نکنند. و هر مالی #انفاق کنید خدا به آن #آگاه است. (۲۷۳)
#قرآن کریم، سوره #بقره
باز هم موسم آوردن این تیغ آمد
رگ دستم بنگر ، صید به نخجیر آمد
شب تار است و مه و ابر به کامم شده است
و یکایک همه خاطرگان یاد آمد
تیغ لرزید به دستم و زبانم خشکید
تا که سیمای دل آرای تو یادم آمد
تیغ بر دست یمینم ، نگهم سوی یسار
و چنین بود گذر بر گذر تیغ آمد
خونی همرنگ لبانت ز رگم جاری شد
آه آن سرخی لب های تو بر یاد آمد
یاد آن روز که برخواند به دل مولانا
"آدم ز تک صلصل فخار برآمد"
اگر از خاک وجودم به وجود آمده است
به یقین از لحد بار ستمگر آمد
باز هم تیغ دگر بار چو بر دست شدم
هفتمین تا دهممین زخم به دستم آمد
#تورنادو
رگ دستم بنگر ، صید به نخجیر آمد
شب تار است و مه و ابر به کامم شده است
و یکایک همه خاطرگان یاد آمد
تیغ لرزید به دستم و زبانم خشکید
تا که سیمای دل آرای تو یادم آمد
تیغ بر دست یمینم ، نگهم سوی یسار
و چنین بود گذر بر گذر تیغ آمد
خونی همرنگ لبانت ز رگم جاری شد
آه آن سرخی لب های تو بر یاد آمد
یاد آن روز که برخواند به دل مولانا
"آدم ز تک صلصل فخار برآمد"
اگر از خاک وجودم به وجود آمده است
به یقین از لحد بار ستمگر آمد
باز هم تیغ دگر بار چو بر دست شدم
هفتمین تا دهممین زخم به دستم آمد
#تورنادو
A R M A N
امروز خبرگزاری های آمریکا و انگلیس همزان اعلام کردند نتیجه آزمایش واکسن کرونا مثبت بوده و روی همه سنین جواب داده
دعا کنید راست باشه
#مرگ_بر_آمریکا
دعا کنید راست باشه
#مرگ_بر_آمریکا
