سید ایلیا
✅داستان زیبای تاثیر مال حرام بر زندگی
✍️جوانی خام در کسب و کار خود مراقب حرام نبود و پدر هر چه نصیحتاش میکرد در پاسخ میگفت: در اول زندگی سرمایه لازم است. قسم میخورم در آینده مال حرام را از زندگی خود بیرون کنم. روزی پدر، پسر را نزد خود خواند و ماسه و سیمانی را بر هم زد و گفت: میخواهم قدری آب بر این بیفزایم، عیبی نیست؟ پسر گفت: نه! پدر آب ریخت و بتونی درست کرد و آن را پشت در خانه فرزندش ریخت. پسر گفت: چه میکنی؟! پدر گفت: سیمان و ماسه است. پسر گفت: با آب آن را مخلوط نمودهای و اکنون بتون ساختهای. پدر گفت: آب را نباید جدی بگیری چون دو روز بعد از آن جدا خواهد شد و همان ماسه و سیمان خواهد ماند.
پسر گفت: هرگز چنین نخواهد شد، وقتی آب را با سیمان و ماسه مخلوط کنی آب آن جدا میشود و ماسه و سیمانی نمیماند بلکه بتونی سخت بر جای مینهد که درب خانه مرا نمیشود دیگر گشود. پدر گفت: آفرین! پس اکنون به حرف من رسیدی که اگر مال حرام در زندگی خود وارد کنی حتی اگر بعد بتوانی آن را جدا کنی و به صاحبانش برگردانی باز قادر به از بین بردن اثر مخرب آن در فرزندان و زندگی خود نخواهی بود.
سید ایلیا
از یارو میپرسند: چرا کوچه شما آسفالت نشده؟
میگه: بسم الله الرحمن الرحیم. باسلام خدمت بینندگان عزیز و پرسنل محترم شهرداری و ریاست جمهوری محترم و خانواده محترم شهدا و مفقودین و ایثارگران عزیز، تمامی پرسنل زحمتکش صدا و سیما، شما خبرنگاران گرامی و همه برادران عزیز، مسولان شورای شهر و شورای این محله قشنگ و شهید پرور، عرضم به حضور شما: من مال این کوچه نیستم.