یافتن پست: #سکوت

aliaga
aliaga
سکوت؛ انتهای محبت به کسی است که از او خشمی در خویشتن داریم، اما توان از دست دادنش را نداریم.



aliaga
aliaga
چشام از شدت بی خوابی از حدقه درمیان...

مآه
مآه
[لینک]

مآه
مآه
من و تو
در کوله هایمان
برای درمان زخم دلتنگی،
آغوش داشتیم
بوسه داشتیم
و
دوستت دارم !
اما در نهایت
بی رحمانه سکوت را انتخاب کردیم
"برای همیشه"...

مآه
مآه
چقدر حقیر و کوچیک هستن
بعضی ها و دنبال فرصت
تا دیگران رو ب باد تمسخر بگیرن، واقعا ناراحت کننده هست وضعیت شما که دیگران رو مسخره میکنید،
یعنی انقد بیکارید جای تاسف داره.. بهتره سرتون ب کار خودتون بند باشه و از اون مغز اکبندتون در راه درست استفاده
کنید..
{-27-}

azar
azar
سکوت در مقابل یه سری از حرفا
چقدر زیبا هست وقتی که
قراره جوابش رو خدا بده

aliaga
aliaga
پشت کاجستان، برف.

برف، یک دسته کلاغ.

جاده یعنی غربت.

باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.

شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.

من، و دلتنگ، و این شیشه خیس.

می نویسم، و فضا.

می نویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک.

یک نفر دلتنگ است.

یک نفر می بافد.

یک نفر می شمرد.

یک نفر می خواند.

زندگی یعنی: یک سار پرید.

از چه دلتنگ شدی؟

دلخوشی ها کم نیست: مثلا این خورشید،

کودک پس فردا،

کفتر آن هفته.

یک نفر دیشب مرد

و هنوز، نان گندم خوب است.

و هنوز، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.

قطره ها در جریان،

برف بر دوش سکوت

و زمان روی ستون فقرات گل یاس

سهراب سپهری

حسین
حسین
نه اینکه حرفی نباشد
هست!
خیلی هم هست ...
اما عاشق ها می دانند؛
"دلتنگی" به استخوان که برسد؛ میشود سکوت

wolf
wolf
نگید گریه نکن یا آروم باش یا ارزششو نداره. جمله های قشنگ تری هست که می تونید بهش بگید:
- من برای تو اینجام.
-هرچی پیش بیاد باهم حلش می کنیم و تنهات نمیذارم.
-میخوای زنگ بزنم تو سکوت کنی و من واست حرف بزنم؟
-من تا هروقت که بخوای برات وقت دارم و تا حالت خوب نشه و کمکت نکنم تا مشکلتو حل کنیم جایی نمی رم.
-بیام دنبالت بریم بیرون؟
-دوست داری راجع بهش حرف بزنیم؟
گریه کردن به معنای ضعیف بودن نیست، سعی نکن جلوی اشکاتو بگیری، یه موقع هایی حالمون خوب نیست و من درکت می کنم.
-بیا بغلم.
- توراهم، بستنی و شیر کاکائو میخرم که باهم بخوریم و اگه دوست داشتی برام تعریف کنی.


پریا
پریا
گاهی بزرگ باش،گاهی کوچک..
گاهی چتر باش،گاهی باران..
گاهی دریا،گاهی همه چیز،گاهی هیچ چیز
اما همیشه و همیشه " انسان " باش..

aliaga
aliaga
تو را به ترانه‌ها بخشیدم
به صدای موسیقی
به سکوت شکوفه‌ها
که به میوه بدل می‌شوند
و از دستم می‌چینند

تو را به ترانه‌ها بخشیدم
با من نمان
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد…

شمس لنگرودی

aliaga
aliaga
روزنامه ها هرگز نمی‌دانند
تمام اتفاق های تلخ جهان
می‌ تواند از فنجانی چای شروع شود
و گاهی دریا در سکوت رفتن کسی
غرق می‌شود

aliaga
aliaga
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت

سوختم خاکسترم آتش گرفت

چشم وا کردم سکوتم آب شد

چشم بستم بسترم آتش گرفت

در زدم کس این قفس را وا نکرد

پر زدم بال و پرم آتش گرفت

از سرم خواب زمستانی پرید

آب در چشم ترم آتش گرفت

حرفی از نام تو آمد بر زبان

دست هایم دفترم آتش گرفت


"قیصر امین پور"

مآه
مآه
.

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو