یافتن پست: #سوار

حضرت@دوست
حضرت@دوست

این صفا کردن چه زیبا,با تو بودن مثل پریا
درنوردیدن تو دنیا, من سوارم رهنمایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گر چه بر اسب جفا نیک سواری



گلاره خانوم
گلاره خانوم
درین سرای بی کسی، کسی به در نمی‌زند

به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی‌زند

یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی‌کُند

کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار

دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم

یک صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند

دل خراب من دگر خراب‌تر نمی‌شود

که خنجر غمت از این خراب‌تر نمی‌زند

چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات؟

برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی‌زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست

اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند

نسیم
نسیم
داستان کوتاه امتحان عشق

” جان بلانکارد ” از روی نیمکت برخاست
لباس ارتشی اش را مرتب کرد و به تماشای انبوه مردم که راه خود را از میان ایستگاه بزرگ مرکزی پیش می گرفتند مشغول شد .
او به دنبال دختری می گشت که چهره او را هرگز ندیده بود اما قلبش را می شناخت
دختری با یک گل سرخ .
از سیزده ماه پیش دلبستگی‌اش به او آغاز شده بود.
از یک کتابخانه مرکزی در فلوریدا, با برداشتن کتابی از قفسه ناگهان خود را شیفته و مسحور یافته بود
اما نه شیفته کلمات کتاب بلکه شیفته یادداشتهایی با مداد, که در حاشیه صفحات آن به چشم می‌خورد
دست خطی لطیف که بازتابی از ذهنی هوشیار و درون بین و باطنی ژرف داشت
در صفحه اول ” جان” توانست نام صاحب کتاب را بیابد: “دوشیزه هالیس می نل” .
با اندکی جست و جو و صرف وقت او توانست نشانی دوشیزه هالیس را پیدا کند.
” جان ” برای او نامه ای نوشت و ضمن معرفی خود از او درخواست کرد که به نامه نگاری با او بپردازد .
روز بعد جان سوار کشتی شد تا برای خدمت در جنگ جهانی دوم عازم شود.
در طول یکسال و یک ماه پس از آن , آن دو به تدریج با مکاتبه و نامه نگاری به شناخت یکدیگر پرداختند .
هر نامه همچون دانه ای

★彡   نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
★彡 نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★


▪️
▪️
پارت چهارم...
🪵جنگل:
کسایی که موتور سوار شدن تصادف میکنن و میمیرن و از بازی خارج شدن.
کسایی که با زنو شوهر رفتن گیر دوتا قاتل افتادن و از بازی خارج شدن.
کسایی که با جوونا یا پیرمرد رفتن یا کسایی که از وسط جنگل رفتن میرسن به کمپ و میبینن در از داخل قفل شده و هیچ صدایی جز صدای خورد شدن استخون ها زیر دندون یه موجود نمیاد.
واکنشتون؟
1-درو میشکنم و وارد میشم
2-زنگ میزنم 110

🛖روستا:
شما بهرحال با عجله یا بدون عجله به کمپ میرسین و با همون صحنه که گفتم مواجه میشین
واکنشتون؟
1-درو میشکنم و وارد میشم
2-زنگ میزنم 110

▪️
▪️
پارت سوم (قسمت اول)
🪵جنگل: کسایی که دور زدن به سمت محل فرار گوزن ها رفتن ، میرسن به یک درخت بزرگ و میبینن یک راکون داره از توی سوراخ میاد بیرون و نصف صورتش توسط یک موجود از قبل خورده شده ، یک چیز براق توی اون سوراخه و شما...
1- دست میکنید توی سوراخ و اون چیز براق رو بر میدارید
2-ترجیح میدید به راهتون ادامه بدید و هرچه سریعتر اون مکان رو رها کنید.
---
کسایی که پیاده شدن و به راهشون ادامه دادن...
وسایلتو برمیداری و از شانس خوبت یه چراغ قوه تو داشبورده.
مسیر جاده رو مستقیم میری و یه ساعت بعد میرسی به جاده ی اصلی و منتظر میمونی یه ماشین سوارت کنه کدوم ماشینو سوار میشی؟
ماشین اول: یه مرد مسن با سگش
ماشین دوم: یه زنو شوهر
ماشین سوم: چندتا پسر جوون
چهارمی: یه موتوری
(به دلیل زیاد بودن متن پارت سوم رو توی دوتا پست میگم)

fatme
fatme
‏نامه ای به شاهزاده سوار بر اسب سفید : میخوام فقط بفهمم لوکیشنت رو گم کردی یا اسبت خراب شده؟
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پلازامگ
پلازامگ
بهترین انیمیشن های باربی ؛ معرفی همه کارتون های سینمایی باربی
باربی از جمله متنوع‌ترین انیمیشن‌ها بوده و هر بار شاهد حضور این شخصیت در نقش‌های اسب سوار، پری دریایی، شاهزاده خانم و موارد دیگر هستیم. [ لینک]




پلازامگ
پلازامگ
انتخاب بهترین فیلم درام تاریخ کاری بس دسوار و حتی شاید ناممکن است. ژانر درام از جمله مهمترین و وسیع‌ترین ژانرهای سینمایی محسوب می‌شود که مخاطبان بی‌شماری داشته و دارد. با اینحال آشنایی با چند عنوان از برترین فیلمهای درام سینما و تماشای آنها، راه خوبی برای خلق لحظاتی شاد و مفرح است. در این مقاله با معرفی بهترین فیلم های ژانر درام جهان در طول تاریخ با شما همراه می‌شویم. [ لینک]




سید
سید
مررررررگ بر آمریکا {-147-}{-147-}{-147-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عهد

یاران ز چه رو رشته الفت بگسستند
عهدی که روا بود دگر باره نبستند

آن نادِمکان از سر اندیشه ندیدند
کاین بی خردان حرمت انسان بشکستند

ما را دگر از طعنه دشمن گله ای نیست
کان عهد که بستیم رفیقان بشکستند

افسوس همه سلسله داران بغنودند
وآن یکه سواران همه از پا بنشستند


حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای قافله سالار کجائی که ببینی
دزدان همگی همره این قافله هستند

دردا در گنجینه به ما را بگشودند
اندوه، که بر دوست ره خانه ببستند

افسوس که کاشانه به دشمن بسپردند
آن قوم که بیگانه و بیگانه پرستند

افسوس همه سلسله داران بغنودند
وآن یکه سواران همه از پا بنشستند

ای قافله سالار کجائی که ببینی
دزدان همگی همره این قافله هستند

دردا در گنجینه به ما را بگشودند
اندوه، که بر دوست ره خانه ببستند


نسیم
نسیم
سوار هواپیما شدم

بغل دستیم گفت اولین بارته سوار میشی؟
گفتم چون خیلی استرس دارم میپرسی؟!
گفت نه چون این بیست و هفتمین باری بود
که به مهماندار گفتی :
من فلکه اول شهر پیاده میشم

fatme
fatme
‏من پولدار ترین آدمای این شهرو دیدم که یه ماشین معمولی سوار میشن.
عاشق ترین آدما رو دیدم که حتی یه استوری هم از عشقشون نمیذارن.
خیر ترین آدما رو دیدم که اصلا هیچکس نمیشناستشون.
با کلاس ترین آدما رو دیدم که یه گوشی معمولی داشتن.
با معرفت ترین آدما رو دیدم که هیچوقت دم از رفاقت و معرفت نمیزدن.
گاهی نمیشه واقعیتو از ظاهر خوند

صفحات: 14 15 16 17 18

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو