یافتن پست: #زلف

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به جان شیرین مهر تو را خریدارم

به زلف پرچین خون مرا خریداری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به جان شیرین مهر تو را خریدارم

به زلف پرچین خون مرا خریداری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بطمع مشگ بزلف تو گر در افتد باد

شود برنج و ببند اندرش گرفتاری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بجعد زلف و لب لعل سینه سیمین

بنفشه زاری و گلزاری و سمن زاری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من از دو چشم دو خیری بورد بنگارم

تو آن دو زلف دو سوسن بمشگ بنگاری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بزلف کژ چو عهد و وفای خویشتنی

بقد راست چو وعد شه جهانداری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بنفشه زلفی نسرین بری سمن بویی

که ماه را بر حسنش نماند بازاری

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
به عالم می‌فروشد هر دمم سودایِ زلفِ او
که هست از تابِ خورشیدِ رخ او، گرم بازارش

حکیم نزاری

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
با فتنهٔ زلف تو که بیند
یک لحظه ز عمر شادمانی

سنایی

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
به لب و چشم، راحتی و گناه
به رخ و زلف، توبه‌یی و گناه

کسایی

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
ژولیده زلف فتنه خو، مخمور چشم کینه جو
موها پریشان کرده او، خونها چکان از هر طرف

جانها و دلها چون خسی در راهش آب هر کسی
می رفت جان و دل بسی گیسوکشان از هر طرف

امیر خسرو دهلوی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ز سیاهی دو زلفت دل من رمید و گم شد
به کمان ابروانت که دو صد شکار داری


حضرت@دوست
حضرت@دوست
خواهم که بر چشمت


خواهم که بر زلفت زلفت زلفت
هر دم زنم شانه هر دم زنم شانه
ترسم پریشان کند بسی
حال هر کسی چشم نرگست
مستانه مستانه مستانه مستانه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار

فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
از عمر شبی تا به‌ سحر چون مهتاب
کاش
شبنم زلف تو را نوشم و خوابم نبرد


صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو