یافتن پست: #زلف

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شب هجران



اگر روزی بدست آرم سر زلف نگارم را

شمارم مو به مو شرح غم شب‌های تارم را

حضرت@دوست
حضرت@دوست
وز زلف او اگر


گر بوی یک شکن ز سر زلف دلبرم
کفار بشنوند نگروند کافرم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
وز زلف او اگر سر مویی به من رسد
در دل نهم چو دیده و در جان بپرورم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
درهم ز دست دست سر زلفش از شکن
دستم نمی‌دهد که شکن‌هاش بشمرم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
تا برد دل ز من سر زلف معنبرش
از بوی دل شده است دماغی معنبرم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
آن توبهٔ نادرست ما را
همچون سر زلف خویش بشکست


حضرت@دوست
حضرت@دوست

آن دل، که ازو خبر نداریم
هم در سر زلف اوست گر هست

حضرت@دوست
حضرت@دوست

در سایهٔ زلف او بیاسود
وز نیک و بد زمانه وارست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
هزار بار به هم برزدی چو زلف پریشان

ممالکِ دل و جانم به زخمِ تیغِ جدایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تو صدایم کن


دست بر چانه که میزد، دل صحرا می‌رفت
باسر زلف نگارم، دل دریا می‌رفت


Mehrab
Mehrab
عارفی بر سر یک پیچش مو
کافر شد...
من رند و سه وجب زلف پر از فر
چه شود؟؟؟؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ز چینِ زلفِ کمندت

اگر به مذهبِ تو خونِ عاشق است مُباح

صلاحِ ما همه آن است کان تو راست صلاح

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سَوادِ زلفِ سیاهِ تو جاعِلُ الظُّلُمات

بَیاضِ رویِ چو ماهِ تو، فالِقُ الاَصباح

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ز چینِ زلفِ کمندت کسی نیافت خلاص

از آن کمانچهٔ ابرو و تیرِ چشم، نَجاح

صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو