یافتن پست: #رخت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تحلیل ماهیت عشق از دیدگاه فلاسفه و عرفا

شیخ اشراق در وجه اشتقاق عشق می گوید"عشق را از عَشَقه گرفته اند (2)"تمثیل عشق به گیاهی پیچنده و شیره از درخت اصلی مکنده، طرز تلقی او را از ماهیت عشق به قدر کافی روشن می نماید."و عشقه همان گیاهی است که در باغ پدید آید و در بن درخت، اول بیخ در زمین سفت کند، پس سر بر آورد و خود را در درخت می پیچد و همچنان می رود تا جمله درخت را فرا گیرد، و چنان کشد که نم در میان درخت نماند و هر غذا که بواسطه آب و هوا به درخت می رسد به تاراج می برد تا آنگاه که درخت خشک شود.

aliaga
aliaga
به هوا نیازمندم
به کمی هوای تازه
به کمی درخت و قدری گل و سبزه و تماشا
به پلی که می رساند یخ و شعله را به مقصد
به کمی قدم زدن کنار این دل
و به قایقی که واکرده طناب و رفته رقصان
به کرانه های آبی
به کمی غزال وحشی

WeT
WeT
خب وقتی أ رو درخت میوه ها رو میچنی میخوری یه خوشمزگی خاصی رو حس میکنی 🥰

حضرت@دوست
حضرت@دوست


پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند

پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند

او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند

او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ

او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

حضرت@دوست
حضرت@دوست

بهاران است اما ذوق فروردين نمي جوشد
درختان دل انگيز غزل را سايه گستر كن

aliaga
aliaga
میگه مثل درخت باش ...







چون اگه بهش لگد هم زدی ازت مثل باران شکوفه


پذیرایی میکنه

حضرت@دوست
حضرت@دوست

ماه را، درون باغچه چال کردم!
فردا بر درخت خرمالو
صد فانوسِ گس،
–آویزان بود!

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بین ساختن نیمکت وُ،
هیزم،،،
سردرگم مانده‌ست نجار
***
درختِ خشکیده
از عشق چه می‌فهمد؟!


حضرت@دوست
حضرت@دوست
پرنده‌ای مغموم
بر درختِ کنج حیاط می‌خواند،،،
–برای پیراهن‌های آویخته بر طناب!
امیدوارست
قلبی درونشان
در تپش باشد!.


حضرت@دوست
حضرت@دوست
پای درخت افتاد؛
–سیبِ فاسد!
فرجام همنشینی با نااهلان بود،
–به کِرم دل بستن!


حضرت@دوست
حضرت@دوست

گفتم : اي دل چه مه است ايــن ؟ دل اشارت مي كرد
كـــه نـــه اندازه توســت ايـــن بگـــذر هيچ مگو

گفتم : اين روي فرشته ست عجب يا بشر است؟
گفت : اين غيـــر فرشته ست و بشــر هيچ مگو

گفتم :اين چيست ؟ بگو زير و زبر خواهم شد
گــفت : مي باش چنيــن زيرو زبر هيچ مگو

اي نشسته در اين خانه پر نقش و خيال
خيز از اين خانه برو،رخت ببر،هيچ مگو

گفتم:اي دل پدري كن،نه كه اين وصف خداست؟
گفت : اين هست ولـــي جان پدر هيچ مگو

رها
رها
میشه بگید کیا اینجا به طلسم و اینجور چیزا اعتقاد دارن؟! دلیلشون چیه؟! تا حالا برای خودشون پیش اومده باشه ک بهشون مراجعه کنن و ب نتیجه ای برسن؟!

aliaga
aliaga
بر درخت زنده ، بی برگی چه غم ؟

وای بر احوال برگ بی درخت !

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو