نماد عشق ..یا عاشق بودن .............
نه تصویر زنانه. است نه اهنگ عاشقانه. ونه شعر های رومانتیک است
فقط یه چیز هست ..صحبت صادقانه و یک ذات پاک ویه دل خالی از هر رد پای جک جانوار.است
والله دیگه هیچ
زیارت امام علی علیه السلام؛ زیارات مطلقه، مقیّد به زمانی خاص نیست و هر زمان می توان خواند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ و سُبْحَانَ اللَّهِ و لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ
هر حمدى مخصوص خداست و منزه است خدا و نيست خدايى جز ذات پروردگار
اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ أَهْلُ (أَهْلَ) الْكِبْرِيَاءِ وَ الْمَجْدِ وَ الْعَظَمَةِ
خداى بزرگ است خداى بزرگ است كه اهل كبرياء و مجد و عزت و بزرگى است
اللَّهُمَّ إِنِّي خَرَجْتُ (تَوَجَّهْتُ) مِنْ مَنْزِلِي أَبْغِي فَضْلَكَ وَ أَزُورُ وَصِيَّ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمَا
بار خدايا من از خانه ام بيرون آمدم كه فضلت را بجويم و زيارت نمايم وصى پيغمبرت را كه درود تو بر آن دو باد
نیایش
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است؛ خدایا، ای آنکه زبان صبح را به گویایی تابش و روشناییاش بیرون آورد و قطعههای شب تار را با تیرگیهای شدید بههم پیچیدهاش به اطراف جهان فرستاد و ساختمان سپهر گردون را در اندازههای زیبایش محکم ساخت و پرتو خورشید را به روشنایی شعلهورش در همهجا برافروخت، ای آنکه ذاتش بر ذاتش دلیل است و از شباهت و همگونگی با آفریدگانش منزّه است و قدر و مقامش از سازگاری با کیفیات مخلوقاتش برتر است، ای آنکه به باورهای گذرا بر دل نزدیک و از چشمانداز دیدگان سر دور است و آنچه را هستی یافت پیش از آنکه پدید آید میداند، ای آنکه مرا در گاهواره امن و امانش خوابانید و به سوی آنچه از نعمتها و احسانش که بیدریغ به من بخشید، بیدارم کرد و دستهای حوادث و آفات را با دست لطف و قدرتش از من بازداشت
مادربزرگ هميشه می گفت درد تن يک جا نمی ماند،
كليه می زند به كمر...
كمر می زند به پا...
پا می زند به قلب...
می گفت درد هی توی تنت تقسيم می شود...
اما درد روح ، قلمبه می شود يک جا امانت را می برد...
هركسی هم كه از راه برسد و بپرسد چه مرگت است فقط می شود دستت را روی زانو و كمرت بگذاری و ناله كنی كه تير می كشد...
درد روح را نمی شود نشان كسی داد
(متنش مال من نیست)
کسانی هستند که تجربه عشق را لمس کرده باشند و شمه ای از بوی عشق به مشامشان رسیده باشد. چرا که دشوار است با زبان عقل بتوان یک امر درونی را که کیفیتی مکاشفه ای دارد بیان کرد.
و عشق که با تجربه درونی همراه است جزء
حکمت ذوقی است نه بحثی. اهل ذوق قادر به درک آن هستند تا اهل بحث..
بالنتیجه حقیقت عشق در این است که ما را به افتخار ذاتی انسان و شناخت حقیقت خود می برد و این حقیقت تمامی سرمایه انسان تلقی می شود.
شناخت حقیقت عقل که صادر اول و همان حقیقت انسانی است که به واسطه عشق است که این حقیقت باز شناخته می شود
در یک میهمانی باشکوه، یک روزنامهنگار بیکار به نام فرد فلارسکی (با بازی ست روگن) با شارلوت فیلد (با بازی چارلیز ترون) ملاقات میکند؛ این دو نفر با یکدیگر آشنایی قبلی دارند که به سالهای دهه نود بازمیگردد؛ زمانی که شارلوت بهعنوان پرستار بچه مشغول کار بوده است؛ فرد در آن زمان به شارلوت علاقهمند بوده اما فرصتی برای شروع یک رابطه پیش نیامده است. در این دیدار دوباره، رابطهای بین این دو نفر شکل میگیرد که پیچیدگیهای فراوانی دارد؛ مثلا این موضوع که فرد ذاتا لجوج است یا اینکه دختری که بهعنوان پارتنر انتخاب کرده، وزیر امور خارجه ایالاتمتحده آمریکاست، باعث ایجاد چالشهای بسیاری میشود. در نقد و بررسی فیلم لانگ شات با ما همراه باشید.
[
لینک]
ما مرگ مردم امریکارو نمیخواییم ، ما مرگ مسئولین ظالم و ستمگر آمریکایی رومیخواییم ، ما مرگ ظلم در همه جهان رو میخواییم
اینقدی ک تو ایران ظلمت های پنهونی هست که هیجا نیس😂✋🏻
خلاصه دیه من نمیگم که اونا خوبن
درکل میخام اینو برسونم بهتون که طرف چیزیو نگیرید که پاک و کامل حق نیست
شما چه بخواین یه انساننن یه نیمه روشن داره یه نیمه تاریک چه برسه به کشوراا
هیچ کشوری بی مشکل نیست
اما بهتره به جای دخالت کردن تو امور کشورای دیگه به فکر اصلاح کشور خودمون باشیم
مگه همیشه این شعارمون نیست که میگیم اول خودمون بعدا دیگران؟
دیدگاه ها متفاوته
ولی من اعتقادم اینه
مرد قدرت اینو داره ک با توجهش با عشقش
زن رو تمام کمال برای خودش کنه جوری ک جاده خاکی نره
ولیخب یسری مردا فقط فک میکنن با ریختن پول دستو پای زنشون
ک بتونه آخرین مد و برند رو بدس بیاره تموم میشه
و این اشتباس
رابطه باید از دوطرف مدیریت ش هم زن هم مرد
باشه دختر جان، ولی اثر جمله...
همین.
اثر جمله، » تفکر درون
پس حاصل تفکر درونته ک اونارو گفتی... : )
دعوا رو بیخیال شین منو بغل کنید حالم اصلا خوب نیست هر لحظه ممکنه برم خودمو از بلندی پرت کنم پایین