یافتن پست: #د

♡✓
♡✓
یه چیزی که خیلی آرامش داده به زندگیم اینه که یاد گرفتم آدما رو دقیقا همونجوری که هستن بپذیرم و توقع بیجا از کسی ندارم.
مثلا همونجوری که میدونم یه گاو قرار نیست کتاب بخونه، میدونم بعضیا قرار نیست شعور داشته باشن و بابت حرفا و کاراشون دیگه ناراحت نمیشم و اعصاب خودمو بهم نمیریزم.



یاس
یاس
ملت وقتی ذهن و روحشون خسته س
دچار بی خوابی میشن
منم
حمله خواب
ابرو برام نمونده :گگگ
چه من هیچیم شبیه ادمیزاد نی :هعی

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


📿 🤲🏻
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج و ألْـفَـرَح🌤

aliaga
aliaga
۱۱:۱۱ :فکر

♡✓
♡✓
سلام لنگه صبحتون بخیر



rahim
rahim
« گویند: روزی خلیفه از محلی می گذشت، دید که بهلول، زمین را با چوبی اندازه می گیرد. پرسید: چه می کنی؟ گفت: می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به ما چه قدر می رسد و به شما چه قدر؟ هر چه سعی می کنم، می بینم که به من بیشتر از دو ذارع (حدود یک متر) نمی رسد و به تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد.»

rahim
rahim
چوپانى پدر خردمندى داشت. روزى به پدر گفت: اى پدر دانا و خردمند! به من آن گونه كه از پيروان آزموده انتظار مى رود يك پند بياموز! پدر خردمند چوپان گفت: به مردم نيكى كن، ولى به اندازه، نه به حدى كه طرف را لوس كند و مغرور و خيره سر نمايد.

rahim
rahim
مردی که خیال می‌کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملانصرالدین کرد و گفت: خجالت نمی‌کشی خود را مسخره مردم نموده‌ای و همه تو را دست می‌اندازند در صورتی که من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می‌کنم؟
ملا گفت: آیا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟
دانشمند گفت: اتفاقاً چرا!
ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است. همان چیز نرم دم الاغ من بوده است.

aliaga
aliaga
صبح خیلی نزدیک بود برم زیر تریلی

روی پل تو سبقت بود پیچو ک رد کردم یهو دیدمش ک رسیده بودیم بهم

نمیدونم چطوری رد شدم ک اصلا باورم نمیشه الان زندم

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
🛑احساس خوب یعنی
✔ اشکال نداره دفعه بعد بهتر انجامش میدم
✔ یعنی باورهای خوب...
✔ یعنی توکل به خدا ..‌.
✔ یعنی سپاسگزاری…


Tasnim
Tasnim
خدایا
علاوه بر اینکه ما رو از شر حسودان و آدمهای تنگ نظر حفط میکنی، حماقت فکر کردن به حرفهای چرندشون رو هم از ما بگیر.

واقعا نمیدونم چرا وقتی یکی تنگ نظری و حسادتش رو بهم ابراز میکنه ناراحت میشم و ذهنم مشغول میشه.


aliaga
aliaga

صفحه ۱۱۸
:گل
[لینک]

مهاجر
مهاجر
از لحاظ روحی احساس پیری میکنم :هعی

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
تا خدا بنده نواز است ب خلقش چ نیاز
میکشم ناز یکی تا ب همه ناز کنم :اکلیلی

Saye
Saye
بدتر از اینک این همه منتظری اب بجوشه چایی دم بکشه بعدش خنک ش تا بخوریش و یهو ی مگس از خدا بیخبر موقع چایی خوردنت بیاد بیفته توش چیه واقعا؟ ای سگ تو روحت مگس بیتربیت😐

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو