سحر از ماورای ظلمت شب می زند لبخند
قناری ها سرود صبح می خوانند
من آنجا چشم در راه توام، ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که میخندی
تو را از دورمی بینم که می خندی و می آیی
نگاهم باز حیران تو خواهد ماند
سراپا چشم خواهم شد
تو با تمام آدمای دورم فرق داری!
تو واقعی ترین و نزدیکترین آدم زندگی منی.
تو اولین و آخرین کسی هستی که به عمیق ترین نقطه قلبم راه پیدا کردی و موندگارترین آدم توی سیاره دلم شدی.
و من چقدر خوشحالم که بین میلیاردها ادم سهم من شدی.
خندهات که روحمو نوازش میکنه، گریه هات که ذره ذره وجودمو میسوزونه، دستات که نقطه امن و آرامشمه ، چشات که پر ستاره های آسمونیه، بازم بگم از قشنگیات؟
من به هرچیزی و هر کسی که دورت باشه حسودیم میشه، به بالشتی که سر میزاری روش و میخوابی، به لباسی که میپوشی و عطر تنت رو میگیره، به موزیکی که گوش میدی و موردعلاقه ترینته و به تموم آدمایی که قشنگیاتو میبینن و صداتو میشنون!
مکالمه دو جنین در شکم مادر :
اولی: تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟
دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم
اولی: امکان نداره.
ما با جفت تغذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.
دومی: شاید مادرمونم ببینیم
اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش
دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه.
اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره.
دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی….
این مکالمه چقدر آشناس!
تا حالا بودن خدا را اینطوری به همین سادگی حس کرده بودین !
ان شهری که هستی خلاصه اجاره نامه دارید همان کافی است . ادرس مکان .کدپستی واگه آپارتمان هست شماره تلفن یکی از همسایه ها همراه باشماره تلفن خودتوکارت ملی جدید
از تو می گویم
غم که می آید در و دیوار شاعر می شود
در تو زندانی ترین رفتار شاعر می شود
می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
خط کش و نقاله و پرگار ، شاعر می شود
تا چه حد این حرفها را می توانی حس کنی
حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می شود
تا زمانی با توام ، انگار شاعر نیستم
از تو تا دورم ، دلم انگار شاعر می شود
باز می پرسی چطور اینگونه شاعر شد دلت ؟
تو دلت را جای من بگذار ، شاعر می شود
گرچه می دانم نمی دانی چه دارم می کشم
از تو می گوید دلم هر بار شاعر می شود
ای ننه. دوست هم دوستای قدیم
چطوری؟
پاهای زیبای سفیده بلورینش خسده میشه
هعی
حیف که دورم