مشدّد
این متنو چند ساله هر چند وقت یک بار تو فیض بوک می نویسم و مورد استقبال قرار می گیره شما هم بخونید بد نیست:
دوتا مردشور بودن هر جنازهای میاوردن شکمشو وا میکردن غذا هاشو میخوردن
یه روز شکم یکیو باز میکنن توش ماکارونی بود
مرده شوره به رفیقش میگه من نمیخوام تو بخور
رفیقش میگه چرا توکه ماکارونی خیلی دوس داشتی!!؟
میگه نمیخوام دیگه، رفیقشم همشو میخوره
بعد که تموم میشه میگه میدونی چرا نخوردم ؟
رفیقش میگه چرا؟ میگه چون توش مو بود
اونم حالش به هم میخوره همه رو بالا میاره
بعد اون یکی شروع میکنه به خوردن
رفیقش میگه نخور کثافت مگه نمیگی توش مو بود چندش
رفیقش میگه : دروغ گفتم ! خواستم ماکارونی گرم بشه بعد بخورم !
خانوم میم
حلول ماه ربیع الاول بر همتون مبارک❤️❤️❤️❤️
مشدّد
آقایان بر شما باد به اهدای گل به نسوان
واقعا معجزه گره
اِلِکترون..!
سنت رو بنویس ،درکنارش یه نصیحت به کوچیکتر از خودت بکن..🌱
fatme
ساخته بودم رویایی از حرفای دروغ
اون بدبختو چرا دیگه آخه؟؟؟
ما نعمولی ترین معمولی هام
نه بابا
مشکلی نیست