یارو اومده برا آشنایی
حالا من با چادر عربی جلو بسته پوشیه دار (حالا پوشیه ش نزدم ) نشستم حرف زدم
از هر جمله ش هفت هشت بار اسم خدا بود
توکل برخدا
اگه خدا بخواد
امیدم به خداس
خدا تو دلم دارم
من همش می گم خدا
منم کلی شرمم شد که ماشالله چه پسر اهل خداس
یهو سوالی پرسید منم اسم نماز اوردم واکنش این بود
تو نماز میخونی؟ اصلا فکر نمی کردم نماز بخونی نکنه روزه هم می گیری ؟(خود مومنش نه اهل نماز بود نه روزه)
ناخوداگاه نگاهم افتاد به چادرم و زیپی که تا بینیم کشیده بودم بالا
اگه مانتویی بودم لابد اتهام قتل هم میزد
همینقد مظلوم و غلط اندازم من
بخندیم
پرسیدم نظرش مساعده چند حرفه نامفهومه انگلیسی بکار برد ک در عینه نامفهومی خعلی جاذاب بود
@shahin
چادر هم مگه زیپ داره عکس بده