مهاجر
آخ رسیدم خونه خسته و داغون
اولین تجربه کار در فروشگاه ؛
خداروشکر یه فروشگاه کوچیک و جمع و جوری هستش خیلی شلوغ پلوغم نیست
کلا چهار نفریم
کار سختی ام نداریم
فقط چون من روزای اولیه هنوز به محل های اجناس و قیمتاشون تسلط ندارم یکم زیاد سرپا موندم کمر درد گرفتم
و امروز کار با دستگاه دریافت هزینه و نحوه انجام کار رو باهاش یاد گرفتم دیگه مشتریارو خودم راه مینداختم
خداروشکر بصورت یه کار موقت خیلی خوبه
حالا تاان شاالله کار اصلیم جور بشه
maryam
دل بریده ام
از این وابستگی های ماسک زده
از این رفت وآمدهای تکراری
کافه ی متروکه ی سرراهم
دل بریده ام
از آدم هایی که
می آیند بایک استکان عشق داغ
می روند
با یک خداحافظی بی بهانه
با دلهایی به جنس سنگ
마흐디에
هی میام از این لحظات تعطیلی لذت ببرم، یه چیزی توی مغزم یهو میگه اگه سوالایی که برای کنکور جواب دادی اشتباه باشن و درصدت منفی بشه چی؟
و همون لحظه همه خوشی هام کوفت میشه: ))))))
♡✓
اگه میدونستین ۹۰ درصدِ این آدما
به سرد بودنِ دمای آب موقعِ دوش گرفتن
بیشتر اهمیت میدن تا مُردنِ
من و شما هیچوقت اسرار زندگیتونو بهشون نمیگفتین..!
انشالله
خدا قوت