یافتن پست: #خب

حسام
حسام
در انتقاد از وضع موجود باید بگم علی رغم تلاش مسئولین عزیز برای گشنه نگه داشتن مردم ، الحمدلله به کوری چشم ایشون ما هنوز غذاهای قبلی رو میخوریم و فقط یکم موادشو حذف کردیم..همین
مثلا از آبگوشت آپشن گوشت رو حذف کردیم،
از قرمه سبزی بابرنج، آپشن قرمه و برنجشو حذف کردیم فقط سبزی میخوریم
از نیمرو نیمشو حذف کردیم فقط روشو میخوریم،
از کوفته تبریزی تبریزشو حذف کردیم فقط کوفت خالیشو میخوریم

donya
donya 👩‍👧‍👦
ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ دوستام ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﺠﺎﺳﺖ، ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ...
میگه: ﻣﺸﻬﺪﻡ، ﺁﻗﺎ ﻃﻠﺒﯿﺪﻩ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﻭﺍلا ﺍﻣـﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﺷﺪﻩ،
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﻮد

마흐디에
마흐디에
بعد از حذف تیک تاک
امروز تلگرام را حذف نمودم{-76-}
مدت زیادی باید از چانیولی بی‌خبر بمونمممم{-118-}

♡✓
♡✓
دوستان کسی از کاربرا هست اینجا پزشک باشن ؟

마흐디에
마흐디에
ولی ازدواج خیلی چیز ترسناکیه ها
فکر کن بعد به جشن پرشور و شادی، قراره بری با یه مرد غربیه تو یه خونه زندگی کنی.
اونم تنهایی{-76-}.

?
?
ماکادمیا خوشمزس پیشنهاد میدم امتحان کنید
مخصوصا شکوندنش با اون فلزش خیلی حال میده😂

خانوم میم
خانوم میم
اینقد آرزو می کردید فروردین تموم شه تو اردیبهشت براتون چیز گرانباهایی گذاشته بودن؟😒🔪

فاطمه
فاطمه
سلااااااام
کاربر جدیدم{-64-}

محمّد
محمّد
از ساعت ۸ صبح رفتم تو صف داروخونه های متفاوت برای گرفتن دارو
هر کدوم یک ساعت و نیم تو صف بودیم وقتی نوبتمون میشد میگفت یه قلمو نداریم
میگم خب اونا که داری بده برم اون یه قلمو جی دیکه بگیرم میگفتن نمیشه نسخه میسوزه
از برکات نسخه الکترونیک
خیلی راحته که برنامه اش رو طوری بنویسن بشه اقلامی رو که خریدی فقط خط بزنن و بشه بقیه اش رو جای دیکه گرفت
نمی دونم چرا این کارو نمی کنن
آخرین داروخونه ای که داروهای شیمی درمانی رو داشت تونستم همه رو با هم گیر بیارم
از دفعه بعدی به دکتر میگم برای هر قلم دارو یه نسخه ثبت کنه که نهایتا دو تا داروخونه برم
با این نوناشون

ماریا
ماریا
@Ali_s
سلام
خوبین؟ !
از این طرفا؟ !

خانوم میم
خانوم میم
دیگه چه خبر

pedram
pedram


معرفی میکنم: نازنین سالار:))
@elham
@shami
:))

خانوم میم
خانوم میم
به مناسبت روز بزرگداشت شاعر عاشقانه ترین ابیات فارسی ، سعدی شیرازی ، یک بیت از اشعارشو تو دیدگاه بنویسید🌱🙂


نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تـــو در میان جــــانی...

مهاجر
مهاجر
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر

در آفاق گشاده‌ست ولیکن بسته‌ست
از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر

من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر

گرچه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر

در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی
باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر

این حدیث از سر دردیست که من می‌گویم
تا بر آتش ننهی بوی نیاید ز عبیر

گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر ضمیر

عشق پیرانه سر از من عجبت می‌آید
چه جوانی تو که از دست ببردی دل پیر

من از این هر دو کمانخانه ابروی تو چشم
برنگیرم وگرم چشم بدوزند به تیر

عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر

سعدیا پیکر مطبوع برای نظر است
گر نبینی چه بود فایده چشم بصیر

اول ادیبهشت روز سعدیِ جان❤️

یاس
یاس
تاریخ امروز 03/02/01 هست
رل که نمیزنین!!
زایمانم که نمیکنین!!
عقد و عروسی هم که خبری نیست!!
پس بهتره رزیم شروع کنم :گگگ
اولین بسکویت را در دهان می گذارد 😌

صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو