یافتن پست: #حرم

خانوم میم
خانوم میم
می گه وقتی خوابت نمی بره یکی داره بهت فکر می کنه

بابا من دارم از خستگی می میرم دارم از بی خوابی میمیرم
الان چه وقت فکر کردنه اخه

مهاجر
مهاجر
دل نبستی بر من اما دل شکستی لااقل
با دلم گفتم خدا را شکر، هستی لااقل

بعد عمری می نخوردن حرمت پرهیز را
کاش با پیمانه ی من می شکستی لااقل

گفته بودم هیچکس عاشقتر از من نیست، هست
با یکی عاشقتر از من می نشستی لااقل

خودپرستی بدتر از شرک است اما باز شکر
آنکه را من می پرستم می پرستی لااقل

مست اهل رازداری نیست پس خاموش باش
یادی از عشقم مکن حالا که مستی لااقل



aliaga
aliaga
دوستان لطفا تا اطلاع ثانوی تو قسمت عمومی ساینا پستای مربوط ب حملات دیشب ارسال نکنید و فعالیت هارو از گردان دنبال کنید

ایجاد استرس و هیجان برا ی عده از دوستامون خطرناکه

رعایت حال همو کنیم لطفا:گل

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i



دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزار ما تل‌آویو است، تهران نه




ماریا
ماریا
امروز حسینی دروازه بان استقلال، توی بازی چه غلطی کرده؟ !
کسی کلیپشو دیده؟ !

Abolfazl
Abolfazl
نکنه این قضیه گاو قرمز حقیقت باشه دجال بیاد

خانوم میم
خانوم میم
خوب استفاده نکردم از این ماه
واقعا حیف

aliaga
aliaga
۳ ساعت و ۲۵ دقیقه دیگه پرونده ماه رمضان رو میبندیم....


ولی بگید ببینم تو این ماه ک گذشت چ کاری کردین


ک دل آقا خوشنود و راضی بشه از شما؟؟؟


هرکی دوس نداره اسمش گفته بشه بیاد پی وی بگه تا من اینجا بگم بدون معرفی...

Tasnim
Tasnim
ویروسی که گرفتم شبیه آنفولانزاس تا سرماخوردگی و کرونا
صدام طوری شده که موقع حرف زدن هم خجالت میکشم حرف بزنم هم گلوم اذیت میشه
بدن درد و لرز و کیپ شدن بینی هم افتصاحه

Tasnim
Tasnim
امام رضا خیلی دوست دارم
نباشی من که بیچاااارم
(شعری که توو چایخونه حرم زیاد میخونن)


یکی از بهترین سفرهای عمرم بود. همونجور که از امام رضا دو سال پیش خواسته بودم. خیلی بهتر از اون چیزی که خواسته بودم.
دوست ندارم از سرماخوردگی شدیدم بگم، که قطعا اونم حکمتی داشته

Tasnim
Tasnim
سری قبل که اومدیم مشهد خیلی از رفتار خادمها خوشم اومد که توو جیبهاشون پر از شکلات بود و میدادن به بچه های زائر
این دفعه دیدم بچه های ما ناخوداگاه نسبت به خادمها طوری بودن که انتظار محبت و شکلات داشتن
از سری قبل دوس داشتم منم توو این قضیه شریک باشم
امشب رفتم شکلات خریدم و آوردم دم گیت که رد کنم...
نذاشتن
گفتن داخل نمیتونید ببرید
رفتم به انتظامات و خادمهای بیرون دادم اونها هم قبول کردن
جالب بود که انتظامات، یه کلاس فشرده چند دقیقه ای گذاشت برای خادم های بیرونی که حواستون باشه فقط به بچه ها شکلات بدید و ...
چیز دیگه ای که خریدم دوتا حباب ساز برای دخترا بود
خلاصه اینکه الان وسط صحن نشستیم و فاطمه زهرا خانوم با حباب سازش معرکه گرفته برای بچه های دیگه
ولی داره بهشون خوش میگذره

aliaga
aliaga
حوصلم سررفته

Tasnim
Tasnim
چه حرم نازی داری
چه حیاط خوشگلی آقا واس بازی داری...

Hana
Hana
بعد ۳۰ روز میخوام درس بخونم {-172-}
از صبح دارم هی ميندازم عقب ولی الان دیگ وقتشه {-109-}

마흐디에
마흐디에
آذوقه مو برداشتم برم درس بخونم🚶🏼‍♀️


صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو