بذار ی خاطره جالب براتون بگم چند شب پیش رفتیم بیرون شام بخوریم خلاصه ی رفیقی ما داشتیم اونم اونجا بود بعدش اونجا ی مدیر دارعه بنام حبیب گفت 10 دقیقه دیگ طول می کشه شام تون آماده باشه ما با این رفیق مون نشستیم تو این تایم حرف زدیم بعدش 15 20 دقیقه شد شام ما آماده نشده بود ما رو کردیم ب حبیب گفتیم داداش 20 دقیقه دیگه هنوز می خوایم فکر کنم تا 10 دقیقه شما این رفیق ما جر خورد از خنده گفت وااااای باز جملات کمر شکن گفتی ما دلمون درد گرفت از خنده حبیب خودشم پوکیده بود از خنده
خو بس یاد بگیر . صدق همیشه نان بده. وقت نان دادن هم نیت کن. خدا یا من توانم این بوده. برای سلامتی امام زمانت میدم. خدایا من توان کرمم این مقدار بود .تو دریای فضیلت و رحمت هستی ومن بنده نیازمند تو
آیا؟عشق تو در اعماق وجودم ریشه خواهد کرد
هتفضل فی قلبی ,حیفضل حبک معایا
هتفضل فی قلبی یا حبیبی للنهایه
و سنین حتعدی علینا عاشقین
و الحب مالینا حتعیش هنا ویایا
ینی تو حاضر نیستی برا کسی که دوسش داری چهل روز روزه بگیری؟:/
به اون درجه هنوز نرسیدم خب
😂
ممنون
اهوم