یافتن پست: #جدای

ܝܿܝܸܩܙ
ܝܿܝܸܩܙ
واییییییی امروز تو یکی از مسجدای شهرمون قرآن خوندممممم.
همه خوششون اومد.🫦
فقط یکی گفت باید یکم تن صداتو مردونه کنی.🫠😂

وای آخرش دیگ داشتم نمیتونستم.
نفسم گرفت از استرس.😂😭
ی کلمم اشتباه خوندم برگشتم درستش کردم ولی خب در کل خیلی خوب بود.
اعتماد بنفسم رفت بالا.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تو آفتابی

فراق اگر چه مرا می‌کشد به دردِ جدایی

خیالِ دوست تو باری درین میانه کجایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
هزار بار به هم برزدی چو زلف پریشان

ممالکِ دل و جانم به زخمِ تیغِ جدایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
که کشند عاشقی را

ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی

چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
همونجایی که جوکر میگفت :
آدما تو لحظه آخر نشون میدن
که واقعا کی هستن !
باید میفهمیدیم شعورِ آدما موقع جدایی، خیلی مهم‌تره از جذابیتِ اونا تو لحظهٔ آشناییه!...

🖤🖤✨️

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می زیستم

فاضل نظری

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می زیستم

فاضل نظری

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
نسبت عشق به من
نسبت جان است به تن!
تو بگو من به تو مشتاق ترم؟
یا تو به من!؟
زنده ام بی تو
همین قدر که دارم نفسی
در جدایی نتوان گفت به جز آه سخن!
بعد از این در دل من شوق رهایی هم نیست !!
این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن
باز با گریه به آغوش تو برمیگردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن!!

تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است!!
ای که بینا شده چشم تو به یک
پیراهن!!!

‌نظری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چشمان کاری


این درد را دیگر به دنیایت دوایی نیست
درمان چشمان سیاه تو ،جدایی نیست


(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
آیا می دانستید که : آلبرت انیشتین هرگز نمیتوانست رانندگی کند !

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
بدترین نوع جدایی اینه که طرف از چشمت افتاده ها ولی دلت هنوز دوستش داره، اگه میخواید یه نفرو عذاب بدین، عاشقش کنین و با کاراتون از چشمش بیفتین، قشنگ یه مرگ تدریجیه لامصب!

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
پشتِ روزِ روشنم، شامِ سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است

شاید از اول نباید عاشقِ هم می‌شدیم
این درست، اما جدایی اشتباهی دیگر است

در شبِ تلخِ جدایی، عشق را نفرین مکن
این قضاوت، انتقام از بی‌گناهی دیگر است

روزگاری دل‌سپردن‌ها دلیلِ عشق بود
اینک اما دل‌بریدن‌ها گواهی دیگر است

درد دل کردن برای چشمِ ظاهربین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت، آهی دیگر است


|
📚 از کتاب

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کاتب اینطور نگارش کرده بود {-95-}{-108-}
나는 당신의 고통을 샀다
하지만 당신은 무엇을 했습니까?
당신은 충실했습니까?
난 아직도 너의 상황이 걱정돼
당신이 그것을 알든 모르든
{-121-}외로운 미친

حضرت@دوست
حضرت@دوست


بگذار که در حسرت دیدار بمیرم
در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم




دشوار بود مردن و روی تو ندیدن
بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم

بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ
در وحشت و اندوه شب تار بمیرم

بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب
در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم

می میرم از این درد که جان دگرم نیست
تا از غم عشق تو دگربار بمیرم

تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم
بگذار بدانگونه وفادار بمیرم

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو