حاجی تیرم به سنگ خورد
از کتابفروشی بهم زنگ زدن گفتن کتابو موجود نداریم شماره کارتتو بده پولتو برگشت بدیم
فکر کردن نفهمیدم موجود داشتن ولی چون قیمتش پایین بود نتونستن بگن بخاطر قیمته گفتن موجود نداریم
یه بار ضریح امامحسین از شهرمون رد کردن
جمعیت جوری ریخته بود
کم موند کشته بدیم
یکی از اشنایان که با نطام و دین زاویه داره
اون همه جمعیت دیده بود
ناامیدانه گفت چیزی که من امروز دیدم
محاله این رژیم عوض شه
به قول ایشون
چیزی که من امروز دیدم محال این نظام چیزیش بشه
تولد ۴۵ سالگیت مبارک
چش بدخواه داخلی و خارجیت کور شرشون به خودشون برگرده و اینا
برابر؟!
هزار تا شبکه داره علیه این مملکت فعالیت می کنن که شما جملات اونا رو تکرار کنی بعد می گی شرایط برایر؟!
شرایط اگه برابر بود که خیابون کم بود برا این همه جمعیت
ولمون کنید بابا
سلام علیکم یا اخی کیف احوالک
اگر ناراحت نمیشی
خودم بودم و دیدم نه فیلم ببینم
و اگر هم باز ناراحت نمیشید دسته ای ندیدم که گردان ال و بل باشه
اکثرا خونواده و تکی اومدن
خودمم با دوستم رفتم نه اداره و دانشگاه کسی حتی نگفت بیا
کمی از فجازی دور بشید
اگر زِ گور، به جایی دری نباشد چه؟!
وگر تمام شود، محشری نباشد چه؟!
گرفتم اینکه دری هست و کوبهای دارد...
در آن کویر، کسِ دیگری نباشد چه؟!
کفنکِشان چو در آیم زِ خاک و حق خواهم،
دبیرِ محکمه را دفتری نباشد چه؟!
شرابِ خُلَّرِ شیراز دادهام از دست...
خبر زِ خمرهی گیراتری نباشد چه؟!
چنین که زحمتِ پرهیز بُردهام اینجا،
به هیچ کرده اگر کیفری نباشد چه؟!
بَرَنده کیست در این بازیِ سیاه و سپید؟
در آن دقیقه اگر داوری نباشد چه؟!
گــاهـی گمان نمی کنی ولی خوب میشود
گــاهـی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود…
گــه جور میشود خود آن بی مقدمه
گــه با دو صد مقدمه ناجور میشود…
گــاهـی هزار دوره دعا بی اجابت است
گــاهـی نگفته قرعه به نام تو میشود…
گــاهـی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گــاهـی تمام شهر گدای تو میشود…
گــاهـی برای خنده دلم تنگ میشود
گــاهـی دلم تراشه ای از سنگ میشود…
گــاهـی تمام این آبی آسمان ما
یــکباره تیره گشته و بی رنگ میشود…
گــاهـی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هــرچه زندگیست دلت سیر میشود…
گــویـی به خواب بود،جوانی مان گذشت
گــاهـی چه زود فرصتمان دیر میشود…
کــاری ندارم کجایی ، چه میکنی
بـی عـشق سر مکن که دلت پیر میشود….
پدری در تبریز فرزند ۱۷ سالهاش را به دلیل «رفتار و آرایش زنانه» به قتل رساند
🔹رکنا نوشت: مردی در تبریز فرزند ۱۷ ساله خود به نام «پارسا» را به دلیل «رفتار و آرایش زنانه» و «رابطه با همجنس خود» به قتل رساند و سپس خود را به پلیس معرفی کرد.
🔹این مرد درباره انگیزه قتل به پلیس گفت: نمی توانستم در میان فامیل و آشنا سرمان را بالا بگیرم.
🔹این مرد درباره روز حادثه توضیح داد: به بهانه اینکه (او را) به بیمارستان رازی میبرم و بستری میکنم از خانه بیرون بردم اما به جای بیمارستان به یکی از مناطق اطراف تبریز برده و او را به قتل رساندم و با پلیس تماس گرفتم و ماجرا را برایشان گفتم.
انگار خودشون تو جوونی هیچ غلطی نکردن حالا گیر دادن ب بچه ها، بجای اینکه 4تا کتاب بخونن ک باید چیکار کنن فقط ب زور متوسل میشن
زنهای قدیمی ما بختیاریا اکثرا خالکوبی سبز روی دست و بدن دارن، چن روز پیش مادرشوهرم هی میگف نگاه کن دخترا چقد بی حیا شدن چیکار ک نمیکنن همه جاشون رو عمل کردن!
گفتم اقتضای سنشون هست دیگه درست میشن!
گف یجوری میگی انگار ما تو سن اینا نبودیم! گفتم خب شما هم ک الان خالکوبی دارین رو صورتتون، بینیتون هم سوراخه و حتما خلخال داشتی! لباس محلی ای ک اون زمان میپوشیدی هم موهاتون از دو طرف در میاوردن، گف اینا رو اون زمان همه انجام میدادن و بد نبود! گفتم خب اینا رو هم الان تقریبا همه انجام میدن و بد نمیدونن!!!
نمیدونم این حجم از مستبد بودن و زورگویی رو چجوری توجیه میکنن برا خودشون
کدوم؟
نصفه خوشگلت دندونم داش
عاخ اون عکس دوس کاش قدی بود