سکوت شب
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن
خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین؛ پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری
صندلیهای خمیده؛ میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده؛ گریه های اختیاری
عصر جدولهای خالی؛ پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی؛ نیمکتهای خماری
رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را؛ با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری
روی میز خالی من؛ صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها؛ نامی از ما یادگاری
محمدحسن اسايش
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :
بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.
2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی
دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.
3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت
شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .
4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد
همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.
5-آنجا که غریب ناله ی زار کند
محمدحسن اسايش
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :
بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.
2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی
دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.
3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت
شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .
4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد
همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.
5-آنجا که غریب ناله ی زار کند
ali
از شهيدبابايى پرسيدند: عباس جـان چه خبر؟ چه كار ميکنى؟ گفت: به نگهبانى دل مشغوليم که غيرازخدا كسی وارد نشود. نگهبان دلت باش
ابوالفضل
سلام همه خوبین خوشین؟ باخت استق لال رو تسلیت میگم خخخخخ
سلام
اقا هادی
زهرمار میخنده همش
سایت عزادار شده که پس زمینه سرمه ای گذاشتید ..تسلیت
مشکی باشه عزدار میشه
تیکه پارا اعصابیزدا الدن گدیپ