خوشحالی یک احساس بیمانند نیست. اما احساسی است که از بچگی میخواستم به جای تمام دیگر احساساتم، با آن ظرف ذهنی توخالیام را پر کنم.
خوشحالی یک احساس زرد رنگ است که مدتی است فهمیدهام، همیشه به دنبال آن دویدن، تباه کنندهی حیات ارزشمندیست که موقتا امانت گرفتهام. خوشحالی، خوشبختی نیست. خوشحالی فقط یکی از رنگهای آن است.
آدم کمکم یاد میگیرد، تمام احساساتش، آنها که یکییکی و گاهی با هم، ظرف ذهن را پر میکند را بپذیرد و اصلا اسم این پذیرفتن شاید آرامش است.
بزرگترین خیانتے ڪہ میتونید بہ یہ انسان بڪنید
اینہ ڪہ بدونید آدمش نیستید و اجازہ بدید وابسته شه
نڪنید آقا
با اعصاب و روان،با احساسات، با زندگیِ آدما بازے نڪنید
وقتے خودتونو میشناسید و میدونید نمیمونید،
وقتے میدونید قرارہ یہ جا خستہ شید،
وقتے میدونید قرارہ یہ جا لاشے بازے در بیارید،
وقتے میدونید قرارہ یہ جا گند بزنید بہ همہ چیز،
وقتے میدونید قرارہ یہ جا از بازیگرے دست بردارید،
وقتے میدونید اونے ڪہ بہ نمایش میذارید خودِ
واقعیتون نیست هیچ احدوالناسے رو بہ خودتون
وابستہ نڪنید ، همین!
نمی گذارم کسی با احساساتم بازی کنه خب اگ فکر کردی می تونی منو اذیت کنی منم یجوری چشم می بندم و یجوری پا می گذارم رو دلم بگوی عه این اون آدمه من ایطوریم خب ..... #غافلگیری_استادش_من_بودم_خب
احساسات پاک عاشقانه را در بازار - شوالیه بودن اشتباهی خرج کسی نکن
ولاتحاول ابداً أن تصفي حسابات أو تثأر من إنسان اعطيته قلبك لأن تصفية الحسابات عملة رخيصة في سوق المعاملات العاطفية، والثأر ليس من اخلاق العشاق ومن الخطا أن تعرض مشاعرك في الاسواق وأن تكون فارساً بلا اخلاق وإذا كان ولا بد من الفراق فلا تترك للصلح باباً إلا مضيت فيه.
سن سی ببعد یجوریه ک همش هی دلت میخاد یجوری از خودت در مقابل همه چی و همه کس مراقبت کنی ولی هر چی تلاشمیکنی میبینی اتفاقاتی ک توی سنین پایین تر افتاده ،انتخاب هایی ک داشتی و هر آنچه ک برات اتفاق افتاد بصورت جبری دارن تو و افکار و احساسات رو کنترل میکنن
چاه هایی ک اصن بی حساب حفر شدن بهتر ک خشک بشن !زمان عنتری نژاد مجوز هزاران حلقه چاه دادن ب زمینهای اطراف شهر ما و همونا باعث خشکشدن سفره های زیر زمینی شده ،سفره هایی ک شاید صدها سال طول کشید تا تقویت بشه
اره ولی خوبیش اینه وقتی یکی پیدا شه ک ب دلمون بشینه فقططط به اون شخص فکر میکنیم.
حداقل یکیو داریم بش فکر کنیم.
یکی دوسم داش از همکلاسیهای دانشگاهم.
من نمیدونستم هیچ وقت. حرفم باش نمیزدم. جز برا کار یه کم تو اینستا.
. حتی وقتی ازدواج کرد هنوز دوسم داشت. از کاراش فهمیدم بعدا.
اما الان فک میکنم و حسم بم میگه خوش ب حالش الان فقط ب زنش فکر میکنه.
دیگه از ادمای اشتباهیش رها شده فکرش.
اینکه بعد از انجام بعضی کارا احساس ناراحتی میاد سراغمون
صرفا به این معنی نیست که اون کار غلط بوده...
این فقط طغیان احساساته که باید یاد بگیریم چطوری کنترلش کنیم!
من اردیبهشتم
اوه اوه.