یافتن پست: #آید

سید ایلیا
سید ایلیا
هر غروب می آید و مرا در آغوش می گیرد

تنها “تاریکی” ست که مرا خوب می فهمد.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

فردی از اوضاع زمانه خود نزد پیر خردمندی گلایه کرد و گفت: کارگرانم با من رو راست نیستند، بچه ها، همسرم و همه دنیا خیلی خودخواه شده اند...هیچکس کارش درست نیست و اوضاع خیلی خراب است!

پیر خردمند گفت: در روستایی یک اتاق بود که ١٠٠٠ آیینه داشت. دختر بچه‌ای هر روز داخل آن می رفت، بازی می‌کرد و از اینکه هزاران بچه دیگر اطرافش بودند شاد بود! با هر کف زدن او، همه آن ١٠٠٠ دختر بچه کف می‌زدند و او این اتاق را شاد‌ترین و زیباترین جایی می‌دانست که در دنیا وجود دارد! همین مکان یک بار میزبان مردی غمگین و افسرده شد! مرد ناگهان دید هزاران نفر عصبانی در چشمان او زل زده اند! ترسید و دستش را بلند کرد تا به آنها حمله کند و در پاسخ هزاران دست بلند شد تا او را بزنند! او با خود فکر کرد که آنجا بدترین نقطه عالم است و از آن اتاق فرار کرد!

دنیا هم مانند اتاقی است با ١٠٠٠ آیینه در اطراف ما! هر چه ما انجام می‌دهیم، سزا یا پاداش آن‌را به ما عیناً یا چند برابر پس می‌دهد! این دنیا مثل بهشت است یا جهنم! بسته به خود ما دارد
که از آن چه بسازیم!

هادی
هادی
وإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ
بی تردید قرآن کتابی است شکست ناپذیر. که هیچ باطلی از پیش رو و پشت سرش به سویش نمی آید.
سوره فصّلت، آیه ۴۱ و ۴۲

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

سرخ پوست‌ها داستان عقابی را می‌گویند که وقتی عمرش به آخر نزدیک شد، چنگالهایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد!
نوک تیزش کند و بلند و خمیده می‌شود و شهبال‌های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه می‌چسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است.

آنگاه عقاب است و دوراهی؛ بمیرد یا دوباره متولد شود
ولی چگونه؟!
عقاب به قله‌ای بلند می‌رود نوک خود را آنقدر بر صخره‌ها می‌کوبد تا کنده شود و منتظر می‌ماند تا نوکی جدید بروید. با نوک جدید تک تک چنگال‌هایش را از جای می‌کَند تا چنگال نو درآید. و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه می‌کند. این روند دردناک صد وپنجاه روز طول می‌کشد ولی پس از پنج ماه عقاب تازه‌ای متولد می‌شود که میتواند سی سال دیگر زندگی کند.

⭕⭕⭕
برای زیستن باید تغییر کرد؛
درد کشید!
از آنچه دوست داشت گذشت.
عادات و خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد، یا باید مُرد!
انتخاب با خودِ توست...!
⭕⭕⭕

aliaga
aliaga
گر بپرسی کی
با چہ در ؟

پاسخ آید یا ،
یا ، یا

اللهم ارزقنا
حرم

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید  که بدون فرزند است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا می پرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزند خلق شده بود!!!؟
وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.

⭕با دعا سرنوشت تغییر میکند...⭕

👈از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...

✅اين نوشته رو خيلی دوست دارم
✍️ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست
زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.
اي‌کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...
رحمت خدا ممکن است کمی تاخیر داشته باشد اما حتمی است.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
وسوسه!
اغوا!
فتنه!
فریبندگی...!

چشمانت را به رنگ غم, سیاه کن.
و به دنبال فردایی پنهان شو
وقتی کابوس ها نفوذ می کنند
سلطه و اسارت به دنبالشان می آید...
شب همه زیبا


azar
azar
قربون صدقه یعنی
باور کنم تو شدی
تنها صاحب قلبم
اونوقت جملاتم بوی
تو را میگیرند و به زبان می آید

azar
azar
زین پس آن چشم اندازم که مرا خواب آید
مگر آن شب که در اغوش و کنارم باشی

wolf
wolf
از دست عادت کار زیادی بر می‌آید! خدا می‌داند که عادت چه‌ها با آدمی می‌کند ...



صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو