قیام ۱۵ خرداد (۱۳۴۲ش)، تجمع و راهپیمایی مردم برخی از شهرهای ایران در اعتراض به دستگیری امام خمینی. تظاهرات در قم، تهران و ورامین به خشونت کشیده شد و تعدادی از مردم کشته و مجروح شدند.
به روایتی تعداد کشته ها تا هزاران نفر رسید
و بدترین ان به رگبار بستن مردم کفن پوش ورامین بود که به سمت تهران می اومدند و روی پل معروف ۱۵ خرداد از دم به رگبار بسته شدن
دستگیری امام خمینی بهخاطر سخنرانی او در مدرسه فیضیه علیه محمدرضا پهلوی شاه وقت ایران بود. در این سخنرانی حکومت وقت به حکومت یزید تشبیه شده بود. امام خمینی، بهدلیل کشته شدن جمعی از مردم، این روز را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرد،.
پ.ن :ولی چون میدونستم قرار من بدنیا بیام بشارت دادن که در میان شهادت ها گلی متولد می شود و اینا
مردم از زندگی بیتو که با من هستی
طرفه سری است که باید بر استاد کشم
سالها میگذرد حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
منو می گه ها
پ.ن:با طلب پوزش حلالیت ،از مقام و روح بلند امام و شهدا ۱۵ خرداد
برای خود شناسی، باید نخست وارسته باشیم از قید و بند بیشتر وابستگی ها و تعلق خاطر های اغلب پوچ و بی ارزش، و در میان همه مشغله های زندگی، فرصتی نیز برای پرداختن به خود و اندیشیدن در باره خویشتن فراهم آوریم، که متاسفانه کمتر چنین فرصت هایی پیش می آید و آن گاه نیز که فراغتی حاصل می شود، چنان خسته ایم و فرسوده و وارفته که نیرویی و توانی برای نگریستن به ژرفای وجود خویش و دیدن تصاویر حقیقی خویش نداریم.
برای خودشناسی یابد ترک خودبینی بگوییم و خودپسندی، ترک خود پرستی بگوییم و خود خواهی، ترک خود رایی بگوییم و خودکامی، ترک خود کامگی بگوییم و خود بزرگ بینی، ترک خود محور بینی بگوییم و خود خدا پنداری ، و آیا توان و همت این همه ترک اعتیاد های سخت جان و دیرمان را داریم؟
برای خود شناسی باید خود را در معرض امتحان های دشوار و آزمون های سخت قرار دهیم و در میدان سنجش ها و آزمایش های نفس گیر، بیازماییم. باید مراقب خود باشیم، و مراقب تقلب های خود، مراقب تظاهر ها و دو رویی های خود، مراقب تزویر ها و خودنمایی های خود، مراقب ظاهر فریبی ها و دغلبازی های خود...
برای خود شناسی باید درون خویش را مدام کند و کاو کنیم، به عمیق ترین انگیزه های رفتار ها، کردارها، گفتار ها، کنش ها و واکنش ها، و اندیشه ها و خیال های خود بیندیشیم و بکوشیم تا خود را در پنهان ترین زوایای این انگیزه ها و تاریک ترین گوشه های امیال و خواست های خویش دریابیم و کشف کنیم.
برای خود شناسی باید خود را همواره در حوزه های اندیشه، انگیزه و عمل بجوییم و کنکاش کنیم تا بیابیم و بشناسیم. دو حوزه اندیشه و عمل، مهم ترین عرصه های خودشناسی هستند و خود شناسی حکمتی است ( نمی گویم دانشی است، نمی گویم هنری است، نمی گویم مهارتی است، نمی گویم فنی است، می گویم حکمتی است) هم نظری و هم عملی، هم حسی و هم عقلی، که باید به تدریج آن را بیاموزیم و در عمل و در تجربه فرایش بگیریم و با مراقبت های پیدا و پنهان، خود را برای آن آماده سازیم تا بتوانیم به تدریج مرزهای وجود خویش را بشناسیم و ارزیابی درستی از خویش به دست آوریم.
احسنت