یافتن پست: #آسایش

...
...



حضرت@دوست
حضرت@دوست
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست


حضرت@دوست
حضرت@دوست


من افسار گریخته وار میروم
شاید کمی نقش سکوت را برای من باور کنی.میدانم نمیدانی در این روزها چه میکشم و چه باوری از غم را در نگاهم گم میکنم. که مبادا اندکی زخم بر لبانت بنشیند. لبانی که برای من نخندید هرگز و فقط زخم های برای آزارم جنباند. که مبادا آسایشی در دلم نقش بگیرد و اندکی از با تو بودن لذت.لذتی که برای من اندوه با تو بودن را دارد و زخم های که ثانیه به ثانیه مرا به مرگ از درون نزدیک تر میکند. هم چون نهالی در کویر داغ از بی مهری آسمان. ترسم از دست دادن تو نیست. ترسم از آن است که تو بروی و من از غم تو خود را در برابر خدایم گم کنم.و طناب بی دینی را بر گردنم آویزان و صندلی غیرت و شرافت را زیر پایم خرد.تا به جهنم دروغ نفرت پا بگزارم و در آتشی که خود افروخته ام. خود ودیگران را گرفتار کنم

Bahar
Bahar
زندگی به من یاد داده
برای داشتن آرامش و آسایش
امروز را با خدا قدم بر دارم
و فردا را به او بسپارم

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز

کآغوش که شد، منزل آسایش و خوابت؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
استادم میگفت .
باید عشق را آدم ها از قو یاد بگیرند .............
یه بار عاشق می شند ..
تا زنده هستند با همدیگر هم پرواز میشند


نسیم
نسیم
دختران شهر
به روستا فکر می کنند
دختران روستا
در آرزوی شهر می میرند
مردان کوچک
به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند
مردان بزرگ
در آرزوی آرامش مردان کوچک
می میرند
کدام پل
در کجای جهان
شکسته است
که هیچکس به خانه اش نمی رسد

حضرت@دوست
حضرت@دوست
11. چنین صورت نبندد هیچ نقاش
12. معاذالله من این صورت نبندم

13. چه جان‌ها در غمت فرسود و تن‌ها
14. نه تنها من اسیر و مستمندم

15. تو هم بازآمدی ناچار و ناکام
16. اگر بازآمدی بخت بلندم

17. گر آوازم دهی من خفته در گور
18. برآساید روان دردمندم

19. سری دارم فدای خاک پایت
20. گر آسایش رسانی ور گزندم

21. و گر در رنج سعدی راحت توست
22. من این بیداد بر خود می‌پسندم


صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو