رک بگم بین رکسانا و مانا
اون که هست شبیه رها
من اونو میخوام بی چک و چانا

درجواب :pedram

دوستات شوکر دوس ندارن؟؟پس مانا فقط برا...

درجواب :رها

بیا تا خودم شوگرت کنم خب ...

درجواب :pedram

من حاضر

ی ذره وارد شده بودم آخه خخخ

درجواب :aliaga

ی ذره وارد شده بودم آخه خخخ

اومدم بابا

درجواب :aliaga

اومدم بابا

علی برا هر کسی بقل باز نمیکنه ها ناز نکن

درجواب :Elham

علی برا هر کسی بقل باز نمیکنه...

درجواب :AliReza

جون جون

درجواب :یاس

بیاید صندلی داغ از پکری دربیاید عه

درجواب :هلیا

منم بیام

درجواب :یاس

اره همتون

درجواب :هلیا

بوس بوس اومدم

شهین درد باسنت از یچی دیگس

درجواب :shahin

درکت می کنم منم 3 تا قالی شستم هنوز که هنوزه اون انسان سابق نشدم کمر درد پشت درد خواب الودگی پا و باسن و دست سر درد پهلو درد و...

مایی که ۶ ساله لباسشویی نداریم:💀

از لاغریه شما رو صندلی اهنی بشینی اذیت میشی ولی رو مبل ابری بشینی نه

درجواب :Nimaqashqayi

شهین درد باسنت از یچی دیگس

درجواب :shahin

درکت می کنم منم 3 تا قالی شستم هنوز که هنوزه اون انسان سابق نشدم کمر درد پشت درد خواب الودگی پا و باسن و دست سر درد پهلو درد و...

واااااا چرا؟مگه میشه بدون لباسشویی سر کرد؟

درجواب :Nimaqashqayi

مایی که ۶ ساله لباسشویی نداریم:💀

رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد

دلشوره ما بود دلارام جهان شد

در اول آسایشمان سقف فروریخت

هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد

زخمی به گـِل کهنه ما کاشت خداوند

اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد

آنگاه همان زخم، همان کوره کوچک

شد قله یک آه مسیر فوران شد

باما که نمک گیر غزل بود چنین کرد

با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد

ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم

یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد



[جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت

گفتم بستان بوسه بده گفت گران شد

یک عمر به سودای لبش سوختم و آه

روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد]



یک حافظ کهنه،دوسه تا عطر،گل سر

رفت وهمه دلخوشی ام این چمدان شد

باهرکه نوشتیم چه ها کرد به ما گفت

مصداق همان «وای به حال دگران» شد
حامدعسکری

🥲