یافتن پست: #آزادی

حلما
حلما
آدم به امید دست یافتن به ثروت، عشق، یا آزادی خود را خسته و فرسوده میکند،
و وقتی که آن را به دست آورد از داشتنش لذت نمیبرد یا آنرا تباه میکند.
خوشبخت واقعی آن کسی است که بتواند به خود بگوید:
من میخواهم راه بروم نه به مقصد برسم.
و بدبخت کسی است که خود را مقید می سازد و می گوید:
من میخواهم به مقصد برسم
"رسیدن مردن است"

اوريانا فالاچى

حلما
حلما
دختر دار که شدم تمام دنیا رو از وجودش با خبر میکنم
هیچ وقت به هیچکس اجازه نمیدم که بگه ایشالا بچه دومت پسر باشه
دختر دار که شدم بهش یاد میدم
اگه گل خوش بویی دید که هوش از سرش پروند بچیندش
مانتوی سرخابی جلو باز به شدت جیغ رو بخره
رژ قرمز جلفی که زیباییش رو صدبرابر میکنه بزنه
بهش میگم همیشه بخند
اون قدر عمیق اون قدر بلند که حتی لنز دوربین هم به خنده هات حسادت کنه
بهش یاد میدم رو پای خودش وایسه
و هرکاری که دلش میخواد با رعایت "چهارچوب حیا" انجام بده
بهش میگم با دوستت به بهترین کافه ی شهر برو و خوش بگذرون
هیچ وقت بهش نمیگم حتما با داداشت برو بیرون
هیچ وقت واسه رسیدن به خواسته هاش از واژه ی "شوهر" استفاده نمیکنم
بهش یاد میدم مردونه دختر باشه،
که هر وقت دلش لرزید واسه مردونگی های یه مرد
واسه صدای کلفت و غرور مردونه و غیرتی که خرج دخترکم میشه اون موقع وقت ازدواجشه نه وقتی که بخواد مجردی بره مسافرت، نه وقتی بخواد لاک و رژ جیغ بزنه، نه وقتی که بخواد بلند بخنده و تو خیابون بستنی قیفی بخوره
نه وقتی که بخواد شاد باشه
دختردار که شدم هیچ وقت از ترس اجتماع و بخاطر امنیت خودش تو قفس بزرگش ن

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمی­دونم دلم دیوونه کیست

نمی­دونم دلم دیوونه کیست....کجا می­گردد و در خونه کیست...
نمی­دونم دل سرگشته مو...اسیر نرگس مستونه کیست...

یکی درد و درمون پسندد...یکی وصل و یکی هجرون پسندد
مو از درمونو درد و وصل و هجرون...پسندم آنچه را جانان پسندد...

نگارینا دل و جانم ته دانی...همه پیدا و پنهانم ته دانی...
نمی­دونم که این درد از که دیرم...همی دونم که درمونم ته دانی..

غم عشقت بیابون پرورم کرد...هوای بخت بی بال و پرم کرد..
به مو گفتی صبوری کن، صبوری..صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد.

دلم بی وصل تو شادی مبیناد..به غیر از محنت آزادی مبیناد..
خراب آباد دل به مقدم ته..الهی هرگز آبادی مبیناد..



دانلود موزیک



حلما
حلما
سقف آزادی رابطه مستقیم با قامت فکری مردمان دارد در جامعه ای که قامت تفکر و همت مردم کوتاه باشد سقف آزادی به همان نسبت کوتاه می شود ...
وقتی سقف کوتاه باشد آدم های بزرگ سرشان آنقدر
به سقف می خورد که حذف می شوند.
آدم های کوتوله اما راحت جولان میدهند ....
مردم عوام هم برای بقا آنقدر سرشان را خم می کنند
که کوتوله شوند و سقف ها پایین و پایین تر می آید
و مردم بیشتر و بیشتر قوز می کنند تا اینکه کمر خم می شود
و دیگر نمی توانند قد راست کنند

بیچارگان
فئودور داستایوفسکی

زهرا
زهرا
آدم به خاطر اين از خداحافظي ميترسه، كه نتونه دوباره سلام كنه. آدم از نتونستنه كه ميترسه، از اينكه با خودش ميگه اگه برگردم همونقدري عزيز هستم كه بودم؟

اگه با اين آسمون خداحافظي كنم قول ميده بازم وقتي برگشتم برام بارون بباره؟

آدم از نتونستنه كه غصه ميخوره، از اينكه دستش اينقدر باز نيست كه حال عزيزاشو خوب كنه، دستش اونقدر بلند نيست كه اشك از رو چشاشون پاك كنه.

آدم ميترسه از اينكه اين همه حسي كه تو دلشه و هيچكي نميدونه باهاش خاك بشن و برن، آدم از اينكه نتونه به آدما بگه چقدر دوستشون داره، چقدر واسشون ناراحته، چقدر قربون دلشون بره...

كه اينقدر توش درد و غصه دارن، چقدر دور سرشون بگرده كه اينقدر دلش تنگ شده، از اينكه نتونه اينا رو بگه ميترسه، از اينكه اينا رو نگفته خداحافظي كنه باهاشونه كه ميترسه.

یاسر
یاسر
سه ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﻪ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ!

ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﯿﻠﯽ ﺭﺍ #ﮐﻮﭘﺮﻧﯿﮏ ﻧﻮﺍﺧﺖ : ﺍﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﮐﺰ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﻧﯿﺴﺖ بلکه ﺳﯿﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﺩ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ ،
ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺳﯿﻠﯽ ﺭﺍ #ﺩﺍﺭﻭﯾﻦ ﻧﻮﺍﺧﺖ : ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺷﺮف ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﺪ ، نشان ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺧﺘﻼﻓﯽ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﺍﻥ ندارد ،
ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺳﯿﻠﯽ ﺭﺍ #ﻓﺮﻭﯾﺪ نواخت : ﺍﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻋﻘﻞ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ اﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺑﺸﺮ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ .

و سیلی که امروز می بایست مردم خواب آلوده ی سرزمینهای به خواب رفته را بیدار کند این است که :

راه آزادی و مدنیت نه از خیابان با مشت های گره کرده ، بلکه از آرامش کتابخانه ها می گذرد ،
برای همین است که کتابخانه ها در سرزمین های به خواب رفته امن ترین جا برای عنکبوت هاست ....

0
0
یه روز خوب و می بینم
که خورشید از پس ابر سیاه گریه میخنده
به حقِ خاک و آبادی
خدای عشق و آزادی
دره بازو نمی بنده
شب رویا رو می بینم
که کابوس از سره ترسش
رو بغضش، پرده میندازه
نخواب ای بخت وارونه
که آینده چراغونه
همینجوری، نمیمونه

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
واقعیت این است که برای هیچ کدام از ما نیمه ای وجود ندارد!
←به دنبال نیمه گمشده ی خود گشتن اشتباه محض است! زیرا ما اصلا نیمه نیستیم!!!
←هر کدام از ما یک "من" هستیم..
←من"ی که باید قوی،مستقل،شاد و آزاد باشد...

←در انتظار یک "او" باشیم
اویی که تکامل و آزادی ما را به رسمیت بشناسد

← خودتان را نیمه نکنید،

←یک من قوی باشید تا یک اویی پیدا کنید و ما شوید ^_-

LOEY♡
LOEY♡
یادمان باشد که : او که زیر سایه ی دیگری راه می رود، خودش سایه ای ندارد.

یادمان باشد که : هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.

یادمان باشد که : زخم نیست آنچه درد می آورد، عفونت است.

یادمان باشد که : در حرکت همیشه افق های تازه هست.

یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران تعریف کنم.

یادمان باشد که : آنها که دوستشان می دارم می توانند دوستم نداشته باشند.

یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند،

یادمان باشد كه: دلی نو بخریم

یادمان باشد که : فرار؛ راه به دخمه ای می برد برای پنهان شدن نه آزادی.

یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند.

یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم.

یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته اند و او را راه می برند.

یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی، من هم برایت عزیز باشم.

یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد.

یادمان باشد که : برای دیدن باید نگاه کرد، نه نگاه !

یادمان باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :

بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.

2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی

دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.

3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت

شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .

4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد

همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.

5-آنجا که غریب ناله ی زار کند

ali
ali
از شهيدبابايى پرسيدند: عباس جـان چه خبر؟ چه كار ميکنى؟ گفت: به نگهبانى دل مشغوليم که غيرازخدا كسی وارد نشود. نگهبان دلت باش

iraj
iraj
با من از خواستن بگو

در مخمل صدایت

با زبانی که در پوستُ استخوانم

لرزه می ریزد

با من از پایان روز

با زبان شب بگو

با آرایش واژه هائی که

زادهٔ آزادی اند

و مرغان عشق را

به پرواز می برند

با من از زیبائی بگو

با نواهای لالائی

با نجواهای میلُ رضایت

که نفس هایم را به آه می نشانند

و با من از عشق بگو

با لب های قلبی که من می ستایم

با صدایِ همیشه

0
0
@wolf کنار تو چه آرومم چه آرومی کنار من

تو چشمای تو آرومه چشای بی قراره من

تو میفهمی که خوشحالم تو میفهمی دلم تنگه

تو میدونی که خواب من کدوم شبهاست که بی رنگه

تو مثل آسمون ساده مثل پرواز آزادی

مثل دل بستگی امنی مثل لبخند آبادی

کنارتو چه آرومم چه آرومی کنار من

تو چشمای تو آروم چشمای بیقراره من

یه پروانه ام که میخام تو دست تو جا شم

میخام وقتی که دلگیرم

تو آغوش خودت باشم

میخام وقتی دلت تنگه

غمت رو شونه هام باشه

اگه اشکی تو چشماته

مسیرش گونه هام باشه

کسی جز تو نمیتونه منو عاشق کنه هم بر

کسی جز من نمیتونه تو رو عاشق کنه برگرد

کنارِتو چه آرومم چه آرومی کنارِ من

تو چشای تو آرومه چشای بی قرار من [ لینک]




wolf
wolf
گفتند: نگذر از غرورت، کار خوبی نیست

باید خودت فهمیده باشی یار خوبی نیست



گفتند: هرگز لشگرت را دست او نسپار

این خائنِ بالفطره پرچم دار خوبی نیست !



سیگار و تو، هردو برای من ضرر دارید

تو بدتری،هرچند این معیار خوبی نیست !



ترک تو و درک جماعت کار دشواری ست

تکرار تنهایی ولی تکرار خوبی نیست ...



آزادی از تو، انحصار واقعی از من

بازیّ شیرینی ست، استعمار خوبی نیست



از هر سه مردِ بینِ بیست و پنج تا سی سال

هر سه اسیر چشم تو... آمار خوبی نیست!



دیوار ما از خشتِ اوّل کج نبود، اما

این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست



دیوارِ من ، دیوارِ تو ، دیوارِ ما ... ، افسوس...

دیوارِ حاشا خوبِ من، دیوار خوبی نیست



آرام بالا رفتی و از چشمم

اف

تا

دی

من باختم؛هرچند این اقرار خوبی نیست!





امید صباغ نو

wolf
wolf
خنجر از بیگانه خوردن سخت و درمان سختتر

نیشخند دوستان اما دوچندان سختتر



خنده هایم خنده ی غم، اشک هایم اشک شوق

خنده های آشکار از اشک پنهان سختتر



چید بالم را و درهای قفس را باز کرد

روز آزادیست از شبهای زندان سختتر



صبح گل آرام در گوش چنار پیر گفت:

هرکه تن را بیشتر پرورد، شود جان سختتر



مرگ آزادیست وقتی بال و پر داری، کنون

زندگی سخت است اما مرگ از آن سختتر



علیرضا بدیع {-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو