یافتن پست: #آری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شام چی داشتید؟

WeT
WeT
این واقعیته که مدیرا پی وی ما رو چک میکنن !!!!!؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ساغر مست

بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را

بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را

در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را

زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را

زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را

من می زده دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را


حضرت@دوست
حضرت@دوست
به راه غمزه رفتی ، تا بدست آری دل ما را
که تا کامی ز ما گیری ، به آن ترفندِ دیبایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست

دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان کرد....


ای یار! دست کوتاه ماه به زلف تابدار تو نمی رسد و همان طور که تکیه بر باد نمی توان کرد، به عهد و پیمان تو نیز اعتماد نمی توان کرد؛
آری وفای تو مانند باد صبا ناپایدار و گذراست. {-7-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست

با هرکه توانسته کنار آمده دنیا
با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه!

حیران
حیران
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقتی است که تنها به تو می اندیشم

Bahar
Bahar
اگه از هرکسی تو دنیا ۷تا باشه
از من یکیش نانسیه
همزادمنه :لاو
قشنگ منو کره ای کنی میشم این
نانسی رو ایرانی کنی میشه من

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای جان

ای فرستاده سلامم به سلامت باشی
غمم آن نیست که قادر به غرامت باشی

گل که دل زنده کند بوی وفایی دارد
تو مگر صاحب اعجاز و کرامت باشی

خانه ی دل نه چنان ریخته از هم که در او
سر فرود آری و مایل به اقامت باشی

دگرم وعده ی دیدار وفایی نکند
مگر ای وعده ، به دیدار قیامت باشی


سارا
سارا
آدمک خسته شدی از چه پریشان حالی؟
پاسی از شب که گذشت است چرا بیداری؟

نه دگر بارش تو قلب مرا سودی هست
نه برای تب من فرصت بهبودی هست

آری این بود تمام من و این بیداری
جان باران چه شده از چه پریشان حالی؟

من و این مزرعه هم باز خدایی داریم
در پس کوچه ی شب حال و هوای داریم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست
سیب هست
ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
.

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو