maryam
گاهی فقط یک حاشیه ی امن و آرام می خواهی ؛
به دور از تمامِ دوست داشتن ها
به دور از تمامِ دلتنگی ها
به دور از تمامِ خواستن ها ، نخواستن ها …
تو باشی و یک فنجان قهوه ی داغ ، چند تکه شکلاتِ تلخ و یک موسیقیِ ملایم ،
چشمانت را ببندی ، لم بدهی وسطِ یک بیخیالیِ مطلق و تا چشم کار می کند ؛ عینِ خیالت نباشد !
donya 👩👧👦
امسال هی خواستم صبوری کنم و با معلمه خنگشون درنیوفتم که نمیذارن
آخه پفیوز تویی که ضرب عددهای دورقمی رو بچه ها یاد ندادی گوه میخوری تو امتحان سوال میدی که بچه ها نتونن جواب بدن
این امتحانه هم خیلی مهم بوده و تو کارنامشون خیلی تاثیر داره به گفته خودش
رها
ولی اگه شعر نبود من چجوری میتونستم زندگی کنم🫠
EDRIS
یه موسیقی بی کلام تو ذهنم هست ولی نمیدونم چطور میتونم پیداش کنم 😐
WeT
چرا ایقد تو صنعت موسیقی برا لیلا آهنگ خوندن؟
لیلا تو کی هستی؟
چی هستی؟ پشتت به کی گرمه؟
مآه
من نمی خواستم ؛ نمی توانستم شاهدِ این باشم که برایِ کسی عادی و معمولی و درجه دوم هستم . منظورم این است که می خواستم برایِ کسی فوق العاده و کم یاب باشم .
چه می دانم ، دستِ کم قند نبات ، قُرصِ ماه یا شیرینیِ زندگی کسی باشم .
نمی دانم می خواستم ستاره یِ دنباله دار ، چراغِ سر درِ خانه یا تاجِ سر کسی باشم .
می خواستم موسیقی مورد علاقه ی کسی باشم . می خواستم عشق باشم و علائم حیات !
می خواستم امید و شور را در زندگی کسی به راه بیاندازم ؛ عقلی را از کار بیاندازم! می خواستم علت بروز زندگی در کسی باشم . دست کم می خواستم کسی مرا روی قلب خود بپاشد تا جوانه بزنم و رشد کنم . می خواستم چشمی به چشم من ببازد . کسی به سرود اندوه من بتازد . کسی به یاد من نخوابد . دست کم با یاد من از خواب برخیزد .
برای من شعر بگوید. کمتر از آن با هر چیز کوچکی یاد من بیفتد ؛
مگر چند سال زنده ایم؟