یافتن پست: #جولان

رها
رها
ساینا چش شده :-?

aliaga
aliaga



۸۳
:گل

رها
رها
نه تو آنی که همانی نه من آنم، که تو دانی ️....

❤️

شعرگان
شعرگان
نه به جنگ *** صدای انفجار ازهر سو شنیده می شود مرگ در شهر جولان می دهد بوی خون می آید مردم فرار می کنند ، اما نمیدانند به کجا پناه ببرند لبخند به انزوا نشسته غم قلب ها را تسخیر کرده اشک و ترس لحضه ای زندگان را رها نمیکند آرامش به فراموشی خزیده قانون به جنگل گریخته سرزمین به جهنم بدل شده و کودکان یتیم ، سرگردان و گریان به آغوش رنج پرت شده اند این شرح چهره جنگ است زشت و قبیح ناپسند و نفرت انگیز جنگ ریشه شادی را می سوزاند جنگ پیشرفت را بر صلیب می کشد جنگ امنیت را زنده به گور میکند جنگ هیچ برنده ای ندارد جنگ آینده را به سرقت می برد جنگ انسانیت را مسموم میکند جنگ آفتی برای زندگیست جنگ پایانی بر تمام پیروزی هاست… *** ابوالقاسم کریمی ورامین پنج شنبه – ۲۷ مهر ۱۴۰۲ *** [ لینک]




یاس
یاس
استادی که ساعت ۸ بهش اس ام اس میدی
و تو ایتا پیام میدی و فایل میفرستی
و اصلا جواب نمیده
الان پیام ایتا سین کرده
بهش جی میگن این الاغ رو {-186-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست

قالب فرسوده ما خاک بودی کاشکی!
بر زمین کان شهسوار شوخ جولان کرد و رفت

حضرت@دوست
حضرت@دوست

هر که بیرون آمد از دارالامان نیستی
چون شرر در اوج هستی یک دو جولان کرد و رفت

حضرت@دوست
حضرت@دوست

هر که صائب از حریم نیستی آمد برون
بر سر خشت عناصر یک دو جولان کرد و رفت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
خندهٔ توفان

قطرهٔ ما چون حباب‌، سینهٔ دریا شکافت
همت پرواز ما خندهٔ توفان کیست

گرنه تپشهای دل فال جنون می‌زند
شعله نقاب اینقدر نالهٔ عریان کیست

رشتهٔ امواج را، عقده نگردد حباب
آبله در راه شوق مانع جولان‌ کیست

غیر محبت دگر دین چه و آیین ‌کدام

امت پروانه باش سوختن ایمان کیست

بیدل ازین مایده دست هوس شسته‌ایم
پهلوی دل خورده را آرزوی نان کیست


fatme
fatme
برای پولدار شدن دو راه وجود داره
یا بی وجدان باشی. یا هم نابغه


یا ی بابای پولدار داشته باشی که این راه حساب نمیشه

هادی
هادی
رقص و جولان بر سر میدان کنند

رقص اندر خون خود مردان کنند

چون رهند از دست خود دستی زنند

چون جهند از نقص خود رقصی کنند

[لینک]

reihane
reihane
رقص آن‌جا کُن که "خود" را بِشْکَنی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی

رَقْص و جولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر "خونِ خود" مَردان کُنند

چون رَهَند از دستِ "خود"، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِ خود، رَقصی کُنند

مُطرِبانْشانْ از "دَرون" دَف می‌زَنَند
بَحْرها در شورشان کَف می‌زَنَند

تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوش‌شان
بَرگ‌ها بَر شاخ‌ها هم کَف‌زَنان

تو نبینی بَرگ‌ها را کَف زدن
"گوشِ دل" باید، نه این گوشِ بَدَن

مولانا

صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو