یافتن پست: #آرزو

جانم❤
جانم❤
امشب برایت اینچنین دعا میکنم:
امیدوارم پیروز بشی، توی جنگی که دربارش به کسی نمیگی...

مهدی
مهدی
نمی دونم شاید یه روزی تصمیم بگیری که برگردی، بخوای دنبالم بگردی، خیلی دلت بخواد منو ببینی و با هم حرف بزنیم، دوست داشته باشی یه فرصت دیگه بهت بدم، شایداین بار تو باشی که بخوای خودتو به من ثابت کنی. آره هرچند دیر اما احتمال برگشتنت هست، احتمال اینکه منم قبول کنم ببینمت هست اما میدونی شاید تا اون زمان من دیگه بزرگ و عاقل شده باشم، شاید که از فشار این همه دلتنگی نسبت به همه چیز بی تفاوت بشم. شاید دیگه به اندازه ی الان که برات می نویسم دوست نداشته باشم، اصلا شاید بخوای من و تو ما بشیم اما من دیگه نخوام نه از روی تلافی و انتقام نه، فقط و فقط به خاطر اینکه بهترین روزای زندگیمو باتو سپری نکردم به جاش با یه مشت بغض، حسرت،انتظارو خاطره روزا رو به شب و شبارو به روز رسوندم طوری که قلبم ازسنگ شد. ویژگی سنگو میدونی چیه؟ بذار من بهت میگم.
سفت،سخت،بی روح،خشک وبی احساس. اینارو گفتم که بدونی من سنگ نبودم. منم دل داشتم، یه دل مهربون با کلی آرزو که میخواست قدم به قدم تا ته دنیا با تو باشه، آره عزیزم رفیق نیمه راه بودنت منو تبدیل به سنگ کرد.

Tasnim
Tasnim
فسقل خانوم خوابش می اومد، باباش گفت اگه خوابش میاد ولش کن، نره مدرسه
اینطوری شد که من حریف نشدم و بچه به خاطر اینکه خوابش می اومد نرفت مدرسه


Aseman
Aseman


معلمی ک پراید داره نمیتونه بهت یاد بده چجوری بنز سوار شی...

مهدی
مهدی
بعضے وقتا دوران سختیو می‌گذرونی.
هیچڪس ، مطلقا هیچڪسے هم ڪنارت نیست؛
شاید خودتم نمی‌خواستے ڪہ ڪسے باشه.
چون شاید انقد اون موضوع پیچیدست
ڪہ توضیح دادنش بہ ڪسے فقط باعث میشه
بیشتر توے اون غصہ غرق بشی،
هرچند این امڪان هم بہ شدت وجود داره
ڪہ اونجورے ڪہ باید تمام و ڪمال نتونے اینو بفهمونی
ڪہ دقیقا درگیر چہ چیزے هستی؛
بنابراین هیچ ڪمڪے بهت نمیڪنہ توضیحش.
بعضے وقتا هم دلت می‌خواد یڪے ڪه
تموم داستان زندگیتو می‌دونہ مخصوصا غصه‌هاتو
بشینہ ڪنارت و تو چشمات زل بزنہ و بگہ "می‌دونم.."
و بغلت ڪنہ و بدونہ دلیل اشڪ ریختنات چیه
هیچ سوالے نپرسہ و فقط پیشت باشه.
بعضے وقتا بودنِ همچین آدمے تو زندگیت آرزو میشه
ولے تهش فقط خودت تنهایی.
جورے ڪہ بعد مدت‌ها ڪہ درگیر غمی
وقتے اتفاقے چیزے رو واسہ ڪسے تعریف میڪنی
ڪہ چہ دورانے رو گذروندے یا می‌گذرونی،
تعجب میڪنن و میگن ڪاش بهم می‌گفتی
و توو جواب فقط میگے دیگہ گذشته
و با غصه‌اے این جملہ رو میگے ڪہ ینے "ڪاش بودی.."
خیلے سختہ وقتے ڪہ واقعا دارے این دورانو می‌گذرونی
بہ خودت بگے "من تنهام و باید خودم حلش ڪنم"
بہ هر درے میزنے ڪہ این واقعیتو قبول نڪنی.
ولے چیڪار میشہ ڪرد

خانوم میم
خانوم میم
اینقد آرزو می کردید فروردین تموم شه تو اردیبهشت براتون چیز گرانباهایی گذاشته بودن؟😒🔪

aliaga
aliaga
از یه جایی به بعد تنها چیزی که کنار آدما نگهت می‌داره اعتماد و آرامشه،
چون دیگه گوشات از حرف‌های قشنگ پره!

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
قدری نوازش اندکی لبخند
یک عشق پاک و دلبری پابند
یک سقف ساده با دلی خرسند
یک سینی چای و کمی هم قند
من غیر از این ها آرزویم نیست
تنها تو باشی زندگی عالی ست…

خانوم میم
خانوم میم
«یا رب؛ لاتجعلني ثقیلاً علی قلب أحد، و ابعدني عن کل من یتمنی بعدي و لو کان عزیزاً علی قلبي.»

الهی؛ مرا در قلب کسی سنگین قرار مده و از هرکس که آرزوی دور بودنم را دارد دورم بگردان، اگرچه آن شخص در قلبم بسیار عزیز باشد

و این غم انگیز ترین دعای دنیاست : )

aliaga
aliaga
کمی تحمل کن..
دردهایی را که هربار با سماجت بیشتری قلب آرامشت را نشانه میگیرند
غصه‌هایی را که از در و دیوار میبارند
و مشکلاتی را که دست از سرِ آسایشت
بر نمیدارند .
باور کن که اوضاع ، همیشه به یک منوال نمیماند. شاید امروز همان روزی که
میخواستی نبود ،و هیچ چیز به گونه‌ای که
تو انتظار داشتی پیش نرفت ولی روزهای خوب در راهند.
قوی باش و مصمم تر از قبل ، برای حالِ خوب و آرزوهایت تلاش کن
و فراموش نکن که خدا همیشه در اوجِ سختی و مشکلات ، از راه میرسد و برایت معجزه میکند .کمی تحمل کن
همه چیز ، درست خواهد شد

maryam
maryam
ما آرزو کردیم و نپذیرفتیم که قرار نیست به تمام آرزوهامان برسیم،
ما آدم‌ها را دوست داشتیم و نپذیرفتیم که قرار نیست همه دوستمان داشته باشند،
ما روزهای خوب می‌خواستیم و نپذیرفتیم که قرار نیست تمام روزها خوب باشند...
و هر روز غمگین‌تر شدیم.

گاهی برای رسیدن به آرامش، باید پذیرفت... باید قبول کرد و ناممکن‌ها و نشدنی‌ها را به رسمیت شناخت و توقع زیادی نداشت...
گاهی برای رسیدن به آرامش، باید از خیلی چیزها گذشت...



maryam
maryam
فردا دیر است ...
امروزت را همین امروز ، زندگی کن!
همین امروز لذتش را ببر ،
و همین امروز برای آرزوهایت تلاش کن ...
حسرت ، یعنی در گذشته جا مانده ای ،
و نگرانی یعنی ، اسیرِ آینده ای شده ای که هنوز نرسیده و اتفاقاتی که هنوز نیوفتاده!
آینده ای که شاید نرسد
و اتفاقاتی که شاید نیوفتد!
بیخیالِ چیزهایی که نبودنشان کیفیتِ بودنت را کم می کند
آرامش و لبخند را در آغوش بگیر و امروز را همان جوری که دوست داری زندگی کن ...

جانم❤
جانم❤
دلم یک آدمِ غریبه ی امن و آرام می خواهد،
وَ پذیرنده، و شنونده، و پناه دهنده...
کسی که قضاوتم نکند و فقط گوش کند. کنجکاو نشود، بیشتر نپرسد، سرزنش نکند، دلیل نخواهد.
دلم نگاهی بیگانه اما گرم می خواهد
یک دوستیِ عمیق ولی کوتاه
یک همنشینیِ سالم اما بدون ادامه.
یک نفر که انگار مرا از جنگل سرد و تاریکی که در آن گم شده ام نجات بدهد، به کلبه ی دنج و گرم خودش ببرد، برایم چای بریزد و بی آنکه بپرسد چرا و از کجا می آیم، مقابلم بنشیند، حرف های مرا بشنود و شانه های مرا برای تسکین بفِشارد و حالم که خوب شد، نپرسد کجا؟ فقط راه خیابان را نشانم بدهد، در آغوشم بگیرد و برایم آرزوهای خوب کند و از او که دور شدم، احساس کنم خدا را در کالبد یک انسان ملاقات کرده ام که اینقدر آرامم..

هادی
هادی
خيلی ببار ابر! كه دائم
از تربتم درخـت برويد
اين آرزوی اول من بود
از آرزو به بعد چه بودم؟!
كبريتِ نيم‌سوخـته‌ای كه
در حسرتِ درخت شدن بود

یاس
یاس
از پسرای فامیل
معتاد شدیدی بود
اقا رفت کمپ
ترک داد
قیافه ش اومد رو فرم
الان شنیدم یکی دوماه بعد خودکشی کرده :(
کاش همون معتاد بود
و خلا های عاطفی رو با مواد یادش میرفت :گگگ

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو