ݥـآ ديـگـڔآݩ ڔا ديـڔ ݦـيـݜــݩــآښــيـݦ ۅ خـۅدݥـآݩ ڔا دیــرټــڔ . . . :)

مشخصات

موارد دیگر
ᴍᴀʜɪ
1413 پست

دنبال‌کنندگان

(55 کاربر)

بازدیدکننده

برچسب ‌های کاربردی

IMG_20190725_161238_464.jpg IMG_20190725_154556_275.jpg IMG_20190717_215514_602.jpg IMG_20190715_153459_424.jpg
ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
‏دارم تلاش میکنم که برام مهم نباشه‌ و‌ متاسفانه آدم همه رو میتونه گول بزنه غیر خودش:هعی

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
آدم ها یک بار عمیقا عاشق می شوند
چون فقط یک بار نمی ترسند که همه چیز خود را از دست بدهند؛امّا بعد از همان یک بار، ترس ها آنقدر عمیق می شوند که عشق، دیگر دور می ایستد...



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
:)

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
کیا تو شهرشون داره برف میباره؟؟:خسته

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست:هعی




ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
وقتــی بهشت عـزوجل اختــراع شد

حوا که لب گشود عسل اختراع شد‌‌

در چشمهای خسته‌ی مردی نگاه کرد

لبــخند زد و قنــــــد بدل اختـــراع شد

آهی کشید، آه دلش رفت و رفت و رفت

تا هالــــه‌ای به دور زحل اختــــــراع شد

حوا بلوچ بود ولی در خلیـــج‌ فارس

رقصید و درحجاز هبل اختراع شد

آدم نشسته بود ولی واژه‌ای نداشت

نزدیک ظهر بود غــــــــزل اختراع شد

آدم وسعی کرد کمی منضبط شود

مفعول فاعلات فعل اختـــــراع شد

"یک دست جام باده و یکدست زلف یار"

این گونـــه بود ها ! کـه بغل اختراع شد

یک شب میـــان شهـــر خرامیـد و عطســـه زد

فرداش .... پنج دی ...... و گسل اختراع شد!



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
از دوست بی صداقت و بدجنس؛

باید بیش از جانوری وحشی
در هراس بود
چرا که یک حیوان وحشی
بدنت را زخمی می کند
اما یک دوست بد‌ طینت ذهنت را ...(:



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
زندگی یعنی خستگی؛

زندگی یعنی جنگی که
هر روز تکرار می‌شود
و در ازای لحظات شادی‌اش
که مکث‌های کوتاهی بیش نیست ،
باید بهای گزافی پرداخت...:)



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
ﺯﻧﺪﮔـﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳـﺖ ﺍﻣﺎ !
ﻋﺎﺩﻻﻧﻪ ﻧﯿﺴـﺖ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺣـﺘﯽ ﺗﺎﺟـﺮ ﻧﻤـﮏ ﻫﻢ ﻧﻤﮏ ﻧﺸـﻨﺎﺱ ﻣﯿـﺸﻮﺩ:هعی

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
پیشِ مردم
کج مکن" گردن"
که حیرانت کنند...

آبرویت برده و بدتر
پریشانت کنند...

سفره دل باز کن درهنگام سجود،

پیشِ " الله" کن گدایی،تا که "سلطانت" کند..:)

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
یک روز یک نفر می آید که تو را با تمامِ خستگی هایت،
با تمام شیطنت هایت،
با همه ی زشتی ها و زیبایی هایت،
با روزهای بی حوصلگی ات،
با گودی زیر چشمانت،
با دستانِ لرزانت،
و با تمامِ چین و چروک ها و موهای سفیدِ هفتاد سالگی ات عاشقانه دوست خواهد داشت....
همان کسی که خدا در نگاهش نوشته:
"آدمِ ماندن برای ابد"....
پس به آدم های دو روزه بيش از دو روز بها نده....
و
تمامت را نگهدار برای
"آدمِ ماندنیِ زندگی ات"...:)

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
کاش این بیت سعدی رو میشد روی پیشونی حک کرد تا هم خودم یادم نره و هم دوستام:
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم:)

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
من ذره ذره دلایل تنفرم از یکی رو جمع میکنم تو دلم یهو یجا که فکرشم نمیکنه میزارمش تو سطل آشغال:|:خسته

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
دور خودت دایره ای بکش
دایره ای به وسعتِ بیخیال بودن ...
دایره ای که قضاوتهای بی منطقِ دیگران را ، از افکارت تمیز دهد ...
باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمی ماند !
اتفاقات برای افتادنند ...
زبان برای حرف زدن ...
و لحظه ها برای گذشتن ...
به همین سادگی !!
همه چیز ، مهیاست تا فقط زندگی کنی .
قضاوت هایشان را بیخیال ...
اگر زبانی بیهوده چرخیده ؛
دلیلی ندارد فکری هم بیهوده مشغولِ چرایی اش باشد ...
شاد باش و خوبی کن !
فرصت زیادی نمانده ...
لحظه ها دارند تمام می شوند ...



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
هر موقع پسری رو با این مدل جورابا میبینم دوس دارم رو اون قسمت خالی پاشون اسید بریزم :|

صفحات: 19 20 21 22 23

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو