زهرا
در نهایت
اونی میمونه کنارتون که
شما رو دوست داره
نه اون کسی که شما دوستش دارید...
بفهــــمید:)
زهرا
تو بودی که آواز را چیدی از پشت مه
تو بودی که گفتی چمن میدود
تو گفتی که از نقطهچینها اگر بگذری
به اسرار خواهی رسید
تو را نام بردم
و ظاهر شدی
تو از شعلهی گیسوانات
رسیدی به من
من از نام تو
رسیدم به آن شهر پیچیده در گردباد
تو گفتی سلام
گل و سنگ برخاستند
و من در قلب تو جاودانه شدم . . .
زهرا
واقعاً چرا انتظار دارين ما هميشه به قضايا مثبت فكر كنيم؟
ما آدميم ، قدر مطلق نيستيم كه!!
زهرا
چایت را بنوش..
نگران فردا نباش...
از گندمزار من و تو
مشتی
کاه
میماند
برای بادها و یادها...
زهرا
توکه نیستی ؛
احساسِ کودکی را دارم ،
که موقع یارکِشی ؛
هیچکس برای بازی انتخابش نکرده ...
همانقدر مظلوم ،
همانقدر تنها ،
همانقدر بیچاره ... !
زهرا
علی من به حرفای دیشبت فکر کردم
یه چیزاییه که میخوام بهت بگم ، که خودت باعثش شدی !
من با یه آقایی آشنا شدم ، کنسرت دیشبم با اون رفتم …
فقط وقتی قرار بود بیاد دنبالم … دست و پامو گم کرده بودم !
یه حسی بود!
یه حسی که … یه حسی که سال ها دیگه نداشتم …
همین ! فکر کردم باید بدونی !
“برف روی کاج ها “
زهرا
آقا یوسف (علی رفیعی)
-قرص هاتو خوردی؟
-نه، واسه چی؟
-اومدیم و من یه وقت رفتم، تو باید یادت بره؟
- تو نباشی من واسه چی باید قرص بخورم؟
زهرا
من دفاعی ندارم
آدم مرده که دفاعی ندارد
من تو هشت سالگی کشته شدم
(هیس…دخترها فریاد نمی زنند)
زهرا
- اگه اون تونسته فراموش کنه منم میتونم .
+ می بینی ؟ هنوز دوسش داری .
- از کجا معلوم ؟
+ هنوز می خوای کارایی بکنی که اون کرده !
(شب های روشن)