یافتن پست: نفس

سید
سید
یکم حوصلم سر رفته ، هادی کجایی؟ علی ؟ بقیه...؟

Mohsen
Mohsen
روزهای خوب خواهند آمد
هر سر بالایی یک سرازیری دارد نفس عمیق بکش،
بیخیال همه اتفاقای عجیب و غریب. هم اکنون زندگی کن

یاس
یاس
این کانال برا کتاب از طاقچه و ماقچه و کتابراه و بیراه بهتره خواستید جوین شید :دی

[لینک]

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
گوشیم هنگه هنگه :خسته خاراب شده انگار:هعی

یاس
یاس
وقتی برخی تا اسم امریکا و اسراییل میاد خودشون خیس می کنن
یمن اینگونه از دشمن استقبال می کنه


شامی
شامی
عاقا شهرستان دقیقا کجایه؟:-?
وقتی شهری پایتخت یا مرکز استان نباشه میشه شهرستان دیگه.مگه غیر اینه؟هرچندهمشون شهرستانن ولی یه نقشی هم این وسط گرفتن واسه خودشون.
طرف اومده میگه دیروز امل بودم الان اومدم شهرستان :)) فکر کنم آمل روستا بوده که حالا رفته شهرستان:خخخ

یاس
یاس
وقتی تحصیل کرده هستید که بتوانید
تقریبا هر حرفی را بشنوید، بدون آنکه عصبانی شوید یا اعتماد به نفستان را
از دست بدهید ...

👤 رابرت فراست


سلام
یک عدد بی سواد هستم :هعی

یاس
یاس
اینم یوزاسیف نبی تون
بینم چند نفر به زلیخا حق میدن :دی

خانوم میم
خانوم میم
خانم میم انگشتر فیروزه خرید

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


🎼آن چیزی که ما به عنوان شانس می شناسیم، همان پاداش کارهای خوب ماست که در بهترین زمان در زندگی ما نمایان می شود.



(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


🎥این خانم که خیلی خوش و خرم مشغول اسکی کردن بوده و همراه با موزیکی که در هدفونش پخش می‌شده آهنگ میخونده، بعد از اینکه فیلم خودش رو با دقت میبینه می‌فهمه که یه خرس دنبالش بوده و ایشون به طرز معجزه آسایی فرار کرده بدون اینکه بدونه!

+به نظرم اگر همون موقع میفهمید خرس داره دنبالش میکنه استرس میگرفت و نمیتونست اینجوری راحت اسکی کنه و فرار کنه!

خانوم اِچ
خانوم اِچ
معجزه ای بنام ابجوش ابیلمو عسل

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

مرحوم شيخ عبدالحسين خوانساري گفت: در كربلا عطاري بود مشهور و معروف، مريض شد و جميع اجناس دكان و اثاث خانه منزل خود را به جهت معالجه فروخت اما ثمر نكرد؛ و جميع اطباء اظهار نااميدي از او كردند.

گفت: يك روز به عيادتش رفتم و بسيار بدحال بوده و به پسرش مي گفت: اسباب منزل را به بازار ببر و بفروش و پولش را بياور براي خانه مصرف كنيد تا به خوب شدن يا مردن راحت شوم! گفتم: اين چه حرفي است مي زني؟!

ديدم آهي كشيد و گفت: من سرمايه زيادي داشتم و جهت پولدار شدن من اين بود كه يكسالي مرضي در كربلا شايع شد كه علاج آنرا دكترها منحصر به آبليموي شيراز دانستند.

آبليمو گران و كمياب شد. نفسم به من گفت: قدري آبليمو داراي چيز ديگر ممزوج به او كن و بوي آبليمو از آن فهميده مي شد او را به قيمت آبليموي خالص بفروش تا پولدار شوي .

همين كار را كردم، و آبليمو در كربلا منحصر به دكان من شد و سرمايه زيادي از اين مال مغشوش بدست آوردم تا جائي كه در صنف خودم مشهور شدم به پدر پولهای هزارهزاري.

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
مخام یه مدت بلم نباشم:دی نظرتون :قهر

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
ملیز شدم تب لرز کلدم:(

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو