(◍•ᴗ•◍)
صبر تنها عصبانی نشدن نیست.
صبر یعنی اینکه قادر باشید هفت احساس:
تنفر، علاقه، لذت، اضطراب، خشم، غم و ترس
را در خود کنترل، مدیریت و مهار کنید.
خانوم اِچ
یبارم زن عموم دراومد گفت دیگه وقت ازدواجت داره میگذره
عموم بهش گفت تو خودتم همچین زود ازدواج نکردی کییییف کردممم😹😹😹😹
رها
چقد توی سرم حرف میزنم با خودم :/سردرد گرفتم :/
مُهاجِر
اونایی که امروز زندگی پس از زندگی رو دیدن
یه توضیح مختصری بهم بدن بیینم چی بوده برم بیینم یانه
مرسی
خانوم اِچ
حاجی اگه کالاف رو نمیساختن چی !
چجوری باید سرگرممیشدم وای ترسناکه😥
مُهاجِر
باسلام
لطفا مرا از ایگنوری دربیارید یا اکانتم را ببندید کلا
باتشکر
مُهاجِر
تماشایش رقم می زد خروج از دامن دین را
بنا کرده است در چشمش فلک قصر شیاطین را
اگر دور تو می گردد نظر بر ظاهرت دارد
که پیچک خشک می خواهد تن گل های غمگین را
به عشق اولت شک کن ،که در این شهر و این دودش
درختان شوم می دانند باران نخستین را
مگو این شاخه ی تنها که تنها یک ثمر دارد
چطور از خود جدا سازد اناری سرخ و شیرین را
به این سو هم نگاهی کن،نگاهی درخورم؛یعنی
تفنگ ِ میرزا مشکن غرور ِ ناصرالدین را
چرا جامِ بلورینی بلغزد بر لبِ سینی؟!
چرا باید بترسانی خمارِ دور پیشین را؟!
تو مثل قوم صهیونی که با آن چشم زیتونی
به اشغالت درآوردی دلِ من،این فلسطین را
کمی آن سوی دیدارت چنان شعری نصیبم شد
که درحد کسی چون خود ندیدم آن مضامین را
تو ای شاعر تر از «سیمین!» به «رستاخیز» اگر آیی
بپوشد سایه ی شعرت فروغ هر چه پروین را
غزل هایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را
برای ماه می خواندم نظر می کرد پایین را
سر از سنگینی فکر وصالت درد می گیرد
به بستر می برم اما همین سردرد سنگین را
به خوابم آمدی حالا ، نفس بالا نمی آید
بگویم یا نگویم «یا غیاث المستغیثین » را
🙂
رها
ساعت ۱۲شب زنگ میزنن که عه خواب بودین:/حالا منی که با قرص بزور ب خواب رفته بودم :/جانم بفرمایید...هیچی میخام ماشین رو بزارم توی خونه تون 🤕🤕🤕
تا بیایم این ۷ تا رو مدیریت کنیم؛زدیم طرفو تیکه پاره کردیم که!
صبور بودن سخته