یافتن پست: #love

یاس
یاس
لن یفهمك إلا اثنان أحدهم مر في حالتك و الأخر يحبك كثيراً

فقط دو نفر تو رو درک می کنن…
یکی که شرایط تو رو پشت سر گذاشته وكسی که تو رو خیلی دوست داره...
__________
یکی که مارو دوست داشته باشه چیه اونم نداریم :هعی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مرغ هوا

باز به رسم سرکشان راه جفا گرفته‌ای
تیغ ستم کشیده‌ای، ترک وفا گرفته‌ای

من طلب تو چون کنم؟ چون به تو در رسم؟ که تو
شیر ز دام جسته‌ای، مرغ هوا گرفته‌ای

نیست در اندرون من جای خیال دیگری
جای کسی کجا بود؟ چون همه جا گرفته‌ای

ما سر و مال در غمت باخته سال و ماه و تو
هم غم ما نخورده‌ای، هم کم ما گرفته‌ای

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نوش دارو

دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم
خم می گو: سر خود گیر، که من در جوشم

بر رخ من در می‌خانه ببندید امشب
که کسی نیست که: هر روز برد بر دوشم

من که سجاده به می دادم و تسبیح به نقل
مطربم کی بهلد خرقه که من در پوشم؟

چوب خشک از طرب باده جوان گردد و تر
باده دارم، چه ضرورت که به حسرت خوشم؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کمندزلف

دیده که رخ و زلف تو از دور ببیند
بر روز منور شب دیجور ببیند

در ظلمت زلفین تو رخسار تو نور است
پر نور شود دیده که آن نور ببیند

عاشق که به کویت گذرد خلد ببیند
دیده که به رویت نگرد حور ببیند

از رنج شفا یابد و رنجور نماند
گر روی تو را مردم رنجور ببیند

.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
غم پنهان

دست چمن گرفت سر زلف آن نگار
تا مشکبوی گشت چمن همچو نوبهار

گر زانکه نوبهار ندارد به زیر زلف
پس در چمن به زلف چرا گشت مشکبار

بستان و باغ گاه نظاره به چشم خلق
چرخی است بر زمین و بهشتی است آشکار


گر در بهشت و چرخ رسد آفت فنا
بستان و باغ بس بود از هر دو یادگار

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دشمن آدمی

گرخرد کامل شود انسان نمی بیند زیان

بدترین دشمن چه باشد آدمی را جز زبان؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گرگها درّنده‌اند تکلیفشان روشن ولی

وای از آن گرگی که پنهان است در ذات شبان


aliaga
aliaga
@Bety





! ... When souls fall in love they never fall out

وقتی انسان ها با روحشان عاشق میشوند، هرگز از عشق برنمیگردند

aliaga
aliaga
If you genuinely love someone don't ever decorate their eyes with tears, their ears with lies, and their heart with a wound :

اگه واقعا عاشق کسی هستی هیچوقت چشم هاش رو با اشک، گوش هاش رو با دروغ و قلبش رو با زخم تزئین نکن ...!

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مرا کام از جهان باری برآید
گرت بینم دمی در خواب امشب


حضرت@دوست
حضرت@دوست
بیش از این سر ز من بی دل و بیهوش متاب
بی دلی را ز ره لطف و کرامت دریاب


حضرت@دوست
حضرت@دوست
خواب در دیده ی بی خواب خوشم می آید
به خیالی که توان دید خیال تو به خواب


حضرت@دوست
حضرت@دوست
مردم دیده ی ما غرقه به آب غم تست
چند گیرد غم عشقت سر مردم در آب


حضرت@دوست
حضرت@دوست
گر شبی خیل خیال تو بود مهمانم
رهر دم از دیده شراب آرم و از سینه کباب


حضرت@دوست
حضرت@دوست
گفتم از روی محّبت که زمانی بنشین
مرو ای نور دو چشمم چو سر زلف به تاب


صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو