یافتن پست: #636

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چشم یار

افسون چشم یار کند بیقرار باز
این سینه ی پر از غم آکنده ی نیاز

تو گر مهی و نزد مهان مهتری چرا
از خود مرا تو رانی و با من کنی توناز؟


fatme
fatme


زهرا
زهرا
می گویم‌ دوستَت دارم
می شکُفی
گلهای باغچه تقلید می کنند
خدا می خندد و‌ می گوید:
امان از عشق!



حضرت@دوست
حضرت@دوست
با خاطرات تو ورق میزنم هنوز
اشکم گواه هر ورق دفترم شود ............


حضرت@دوست
حضرت@دوست
میگفت
انتظار برای دیدنت را قاب می گیرم
آنرا در کنار پنجره ی اتاقم آویزان می کنم

تا با هر بار طلوع خورشید
بیاد بیاورم که؛
روشنایی " از پی انتظار" زیباست؛

انتظار برای دیدنت را داخل گلدانی می کارم
هر روز نگاهش می کنم
تا یادم بماند که؛
سبز بودن لحظه های امروز، از تجسم دیدار در فرداست،

انتظار برای دیدنت را نقاشی می کنم
رنگ دلتنگی در میان نقشهایم می زنم
و تکرار می کنم نقش انتظارت را

چون قلم موی من،
در جوهری از عشق، اندر دلی شیداست
انتظار برای دیدنت را می بوسم

ودروغ میگفت با همه باور هایش

یاس
یاس
سلام دوستان
امروز چهلم پدرمه
ختم ۴۰ یس دارم حدود ۱۵ تاش مونده
اگر تا قبل غروب کمک کنید ممنونتونم {-107-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عجب دیونه خانه ای {-15-}شده


هادی
هادی
موسیقی متن به وقت شام


صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو