دارم از خودم میترسم
خوابایی که می بینم دقیقدر میاد ماجرا همونه ولی ممکن افراد فرق کنه
مثلا یکسال پیش خواب دیدم خواهر با یه طلبه مفت خور بیکار ازدواج کرده منم دعوت نکردن (خواهرم متاهل)
فردا صبحش خبر رسید دختر عموم با یه طلبه ازدواج کرده منم دعوت نبودم
همه اینا بکنار
عروسیش خیلی شببه عروسی خواهرم بود
حتی ماه عسل رفتن قم
این ماه عسل دیگه هضم نمیشه خدا بقیه زندگیش رو بخیر کنه
هیچ. از دیروز مشغولم. یه بار بااجازه خوردم زمین. بدجوری.شلوارم بد پاره شد حالی خودم کنار. بابا امده میگه. چیزی نشدی.گفتم کمی درد دارم. ولی شلوارم پاره شد.می خنده میگه. یکی از نشونه مرد شدن همین هس
صورتت از ماهم ماه تره خنده هات از قلب من غم میبره
جای من نیستی ببینی خودتو چی بگم اصلا نمیدونم به تو ..!!..
من دوست دارم دوست دارم همین کی مث من عاشقی کرده بگین
من نفسام از نفسای توئه قلب من امن ترین جای توئه ..!!..
تو شمع باشی دلم پروانته دوس داره تورو تو هر حالتت
دریا تویی دلم دریاچته تو شمع باشی دلم پروانته ..!!..
باهام بد تا کرد بهش گفتم
که موهای بلندتو میخوام
رفت کوتاه کرد
حتی موهای کوتاشم بیشتر
از قبلش اونو زیبا کرد
همین دیوونه بازیاش
بدجوری اونو تو دلم جا کرد
من میدونم که نمیشه حتی
شبیهش یکی پیدا کرد
بعد من در پس این شهر کسی دست تورا دست تورا میگیرد
یک نفر میرسد از راه در این فاصله جا میگیرد
هرکه با بغض شبی پرسه زده پرسه زده حال مرا میفهمد
ته فنجان تو دیوانگی فال مرا میفهمد
فرض کن فرض کن آخر این قصه جدایی باشد
من که کافر شده ام باید خدایی باشد
فرض کن از غم تو سر به بیابان بزنم
تو نباشی تک و تنها تک و تنها به خیابان بزنم
سر تو بر سر من جنگ شده میفهمی
من برای تو دلم تنگ شده میفهمی
بی تو از تک تک این ثانیه ها بیزارم
نت به نت بغض من آهنگ شده میفهمی