یافتن پست: #یه

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


این دکلمه با صدای خودم هس ....

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
این که وقتی میزنم رو یسریاتون پروفایلتون خصوصیه و من به پستای قبلیتون دسترسی ندارم ، ناراحتم میکنه. هیچکی پروفایلشو خصوصی نکنه به جز من.

donya
donya 👩‍👧‍👦
کیک تولد شوشو
چطور شده؟

مآه
مآه
ناگهان به خودش آمد و دید که مدتی‌ست نشسته کنجی و دارد به همه چیز فکر می‌کند. شبیه به آدمِ در حال غرق شدنی خودش را از آب بیرون کشید، نفسش را داد بیرون و گفت: بی‌خیال! بلند شد و برای خودش چای ریخت و دوباره به کارش مشغول شد.
مدتی بود که تا مرز خستگیِ مفرط کار می‌کرد و اعتقاد داشت که آدم نباید یک ثانیه هم بی‌کار شود، وگرنه می‌نشیند عمیقا فکر می‌کند و عمیقا غصه می‌خورد و عمیقا پیر می‌شود...

محمّد
محمّد
و این هم ریحانه خانم



فاطمه
فاطمه
من بچه های مهدکودکی رو دوس دارمم. و همون پیش دبستانی.
مخصوصا وقتی تعطیل شدن با یه کیف کولی منتظر مامان باباهاشونن. :اکلیلی

Tasnim
Tasnim
توصیه همیشگی من به همسرم وقتی از اسنپ و تپسی پیاده میشیم:
برای این امتیاز منفی بزن با اون رانندگیش

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
عااای بنازززم هوش مصنوعیو ک چ میکنه با ادم=)):اکلیلی

...
...
ما آدم ها خوب بلدیم بعد از شنیدن داستان زندگی دیگران در دلمان بگوییم اگر من بودم هرگز این کار را نمی‌کردم. اما بی برو برگرد روزی خواهد رسید که آن هرگزِ با اطمینان ما را وسط همان داستان پرت می‌کند و مشغولِ همان عملِ نکوهش شده. کاش می‌دانستیم قصه‌های زندگی تکراری‌اند، فقط جای شخصیت‌ها عوض می‌شوند، همدیگر را "قضاوت" نکنیم.

•پریسا زابلی‌پور•

‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
هر چقدرم خوب باشی آخر یکی هس ک از تو خوشش نیاد خب ....

مآه
مآه
خیلی خوبه یکی هر چی بهش گفتی گوش کنه

مهدی
مهدی
بزرگ شدیم و
فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه
با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود
و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛
بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم
تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر،
انحنای قامت اوست ....!:🥺🥺💗

یاس
یاس
عالم ز آه تیره‌تر از صبح محشر است
خون جگر به دیده آل پیمبر است

شهر مدینه گشته عزا خانه وجود
رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است

سالروز شهادت جانسوز امام جعفر صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد.

🏴🏴🏴🏴🏴

Saleh
Saleh
رفیق
توان آسیب زدن بهشون و داشتم!
برعکس اونا که پشت دروغ آتیش بازی میکردن
من حقیقت اونا رو می دونستم...
اما صبر کردم، به حرمت بچه، خانواده، ناموس.
اینو بدونن که من هرچه صبورتر و بخشنده تر باشم هزاران برابرش درنده تر و بی رحم ترم...
اگه منو به حال خودم نزارن و مجبور بشم برم سراغشون؛
تا قبل از اینکه آسیب جدی و جبران ناپذیری بهشون نرسوندم بی خیال نخواهم شد.

برعکس همیشه که میگم دوبار بخونش،
اینبار ازش اسکرین بگیر و بزار پس زمینه گوشیت...

فاطمه
فاطمه
یه کانال تلگرام زدم. یعنی آدرسشو همه جا بذارم, بازم میتونم توش بنویسم؟ :))

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو