یافتن پست: #گیسو

Bahar
Bahar
شخصیت کارتونی ماه تولدتون رو ببینین. [ لینک]




غصه ها را پشت گوشم می‌اندازم ،
چون طره‌ی گیسویی رها ،
و تسلیم دست ها ...
من باید حالم خوب باشد ،
باید شاد باشم ، باید بخندم ، باید آرام باشم
هرگز این شب را ادامه نخواهم داد ،
و هرگز این ابرهای بارور را نخواهم بارید ،
فردا همه چیز ، جور دیگریست ...
این منم ، کسی که غمی در دلش ،
جسارتِ ماندن ندارد
آفتاب که زد ؛ از نو جوانه خواهم زد ،
شکفته خواهم شد ، شکوفه خواهم داد .

Bahar
Bahar
دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز
بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم
در آینه بر صورت خود خیره شدم باز
بند از سر گیسویم آهسته گشودم
عطر آوردم بر سر و بر سینه
فشاندم
چشمانم را ناز کنان سرمه کشاندم
افشان کردم زلفم را بر سر شانه
در کنج لبم خالی آهسته نشاندم
گفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نیست
تا مات شود زین همه افسونگری و ناز
چون پیرهن سبز ببیند به تن من
با خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز
@wolflower

هر بار که می‌خواهم به سَمتَت بیایم،
یادم می‌افتد که
"دلتنگی"
هرگز بهانهِ خوبی برای تکرار یک
"اشتباه" نیست...!

گیسوان تو شبیه است به شب اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تا سر گیسوی تو شد تا سر گیسوی تو شد سلسله دار عاشقان بوی عبیر میدهد خاک و دیار عاشقان


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
قصه کوتاه ما .جز گیسوی دلدار نیست


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
از تو نمی‌شود سخنی عاشقانه گفت:
حتی نمی‌شود که برایت ترانه گفت
از تو نمی‌شود که به گیسو پناه برد
از سجده‌های گیسوی تو روی شانه گفت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
اگر خواهی بسوزانی جهان را
رخی بنما بیفشان گیسوان را
بت فایز اشارت کن به ابروت
بکش تیغ و بکش پیر و جوان را

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ز ما آن چشم وابرو می‌برد دل
لب و دندان و گیسو می‌برد دل
بت فایز ز وضع و طرز رفتار
نه من دل داده‌ام او می‌برد دل

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دو گیسو را به دوش انداختی تو
ز ملک دل دو لشکر ساختی تو
به استمداد چشم و زلف و رخسار
به یکدم کار فایز ساختی تو

حضرت@دوست
حضرت@دوست

کاش در مزرعه ­ی چشم تو آهو بکشم
پای لبخند تو یک برکه پر از قو بکشم
کاش در وسعت آن چند پرستو بکشم
مثل بیدی که به سر عشق تو دارد همه عمر
باید از عطر دلت، مشک به گیسو بکشم
نذر کردم که اگر زائر کوی تو شوم...
صحن زیبای تو را با مژه جارو بکشم
خواهم آن لحظه که دستم به ضریحت برسد
با تمام نفسم عطر تو را، بو بکشم
کار نقاشی من گرچه تمام است ولی...
حال باید دو سه تا بوته ­ی شب بو بکشم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کاش یک بار دیگر بودی تا شاید...
در پناه گیسوان بلندت آرام می گرفتم
و می شکفتند رازهای شب بوی من

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تو بلند ترین مصرع شعری.وگیسوان تو به دارازی شب یلدا و درخشش چشمان تو مسیر راه شیلی ..ای همه هستی .از وجود تو روزت مبارک {-166-}


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
به هوای‌ شکن {گیسوی‌} تو شانه شدم..
بر سر کوی‌ تو ای‌ میْ‌زده! {دیوانه} شدم


دانلود موزیک



صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو