یافتن پست: #گیسو

حضرت@دوست
حضرت@دوست
جفت چشم خمارت کاری با دلم کرد که با همان نگاه اول هوش را از چشمانم ربود
و پیچ تاب گیسوانت کمندی شد تا مرا به بند تو کشد ...........


حضرت@دوست
حضرت@دوست
چقدر من حسودم{-29-}حتی به نسیم صبحگاهی هم حسودی میشه
چرا؟
چون با پیچ تاب گیسوان تو بازی میکنند


حضرت@دوست
حضرت@دوست
یک شبی گیسوی مشکین تو دیدم در خواب

خواب آن یک شبه، یک عمر پریشانم کرد


حضرت@دوست
حضرت@دوست
گیسو شکسته ای و دلم را شکسته ای
دل را چه خوش ولی به سر زلف بسته ای

پنهان چو "گنج" در دل "ویرانی" ای عزیز
تنها درین خرابه "تو" با "ما"، نشسته ای


حضرت@دوست
حضرت@دوست
فال حافظ زدم و یاد تو آمد به میان..............
اینم از فال ما {-2-}
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت

باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
شبِ گیسوی بلـندِ تــو برایــم قطعـا
لذتِ بیشـتــری از شـــبِ یلـدا دارد

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دل شد اندر پیچ و تاب حلقه گیسوی اوست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مشو مبهوت گیسویی که سر رفته است از ایوان
که ویران میکند این :نقش ایوان:پای بست: ات را

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مدامم مست می دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می کند هر دم فریب چشم جادویت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سر حلقه رندان خرابات مغان را

دل در شکن حلقه گیسوی تو دیدیم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
وقتی که موج موج به رقص آمد، در باد گیسوانِ پریشانت

می‌ریخت روح تازه باران‌‌ها، برشانه‌‌های عاشق و لرزانت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بیا گیسو رها کن تاشود طوفانی از مضمون

و در آیینه‌‌ها پیچد به دور بازوانت شعر

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تو شعر خلقتی آری، که در آیینه می‌باری

نگاهت شعر، چشمت شعر، گیسو شعر و جانت شعر

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو