مهاجر
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟
راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید
گر چه گفتند بهاران برسد مال منی
قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید
من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم
جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید…
خانوم میم
هیچی اندازه فیلم رویای خیس تلخ نبود
حسام
ما دوستای واقعی رو از دست
نمیدیم،ما فقط کسایی رو از
دست میدیم که وانمود میکردن
دوست ما هستن
حسام
چاوِه کانْتْ دوئِه سِتیرِه نِهِه مو شِه وی لَه تاریکی خَه یالْمْدابَریکِه یان دیدْلی مَنیشْ مَنْدالیکی بیانو گیربَه لام چْ بَکَهم بالام کؤرتَه وِهه رِچی ئِه کِه مَدِه سِت ناگاتِه ئآسمانی چاوِه کانْت
سلام صبح بخیر
سلام صبخیر
سلام به روی ماهت
عاقبتت بخیر