یافتن پست: #چند

سالومه
سالومه
اگر مرگ پایان زندگی ما است

پس چرا باید مانع مردن شویم

چه سودی دارد بیشتر زندگی کنیم

****

مهاجر
مهاجر
بیایید بگید برا اولین بار کجا و چجوری با ساینا آشناشدید و اومدید اینجا؟

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
یه دوستام هس مثلا میاد میگه چه خبر من براش تا ناهاری که خوردم رو میگفتم با جزئیات بعد من بهش میگم خب تو چه خبر میگه هیچی منم سلامتی درس اینا، خو زن اگه میخوای حرف نزنی منم که بلبل سخنگوی تو نیستم میای برات حرف بزنم یه طرفه که ، نه اخه فازت چیه خداوکیلی وقتی میخوای خیلی محتاط باشی هیچی از خودت نگی ، دیگه چه دوستی ای می مونه ... در احتیاط و محافظه کاری خودت غرق شو و سمت ِ ما نیا{-194-}

خانوم میم
خانوم میم
پ کی می رسیم خونه کتابامو ببینم :هعی

مهاجر
مهاجر
شیخ مهاجر الدین از نمایشگاه کتاب به مقصد شهریار حرکت کرد و آنجا را ترک کرد و ملت را درجهل و ظلمت رها کرد

خانوم میم
خانوم میم
پسر این چه تهرانیه شما دارید؟
چشام سوخت باو

حسام
حسام
دوستم برام ترشی بندری اصل آوورده ..می گه ببر خونتون..به نظرتون این به خونه می رسه ؟! {-157-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


🎥اول نفهمیدم چرا داره افسوس میخوره تا اینکه ادامه‌شو دیدم😅

مهاجر
مهاجر
مهاجر همدانی هم اکنون


حسام
حسام
بد بختی اینجا اصلا آداب غیبت کردن بلد نیستن {-9-}
مثلا بهشون میگی دیدی الی به علی چی گفت؟؟ {-131-} که با شوق و شور بپرسه وااای نه چی گفت؟{-16-} که تو هم ادامه بدی
یهو میگه ولشون کن..ای دوتا دیوونه ان :))

خانوم میم
خانوم میم
یکی منو مجبور کنه دیگه داخل نمایشگاه نرم
هر چند باید برم کتابامو از اون غرفه بردارم :خیخ

마흐디에
마흐디에
یک عدد دایی مهاحر با شلوار لی و تیشرت مشکی رویت شد

ماریا
ماریا
@Ali_s
واقعا که
از شما توقع نداشتم

خانوم میم
خانوم میم
حالا باید تا سه بیدار بمونم :هعی

خانوم میم
خانوم میم
اینجانب ذوق زیادی دارم برای نمایشگاه فردا :فکر
حتی با اینکه پول ندارم کتابی بگیرم :فکر

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو