ی بنده خدایی تعریف میکرد.... بدجور ترسیده
بود بهش گفتم چته دادا گف من ی خوابی دیدم
دیدم تو خواب آیفون خونمون دادش دراومد و
من رفتم گوشی آیفونو برداشتم و رو صفحه
آیفون ی سید جوانی رو دیدم خیلی خوشگل و
نورانی بود... گفتم بفرماییدآقا... گفت منزل
فلانی؟ اسم مارو آورد. گفتم بله ! شماا؟؟ گفت
من سید مهدی ام.. اجازه میدهیدبیام تو؟؟
گفتم وااای با این وضع.. گفتم آقا جون قربون
قدماتون دو دقیقه صبر کنین من خونرو درست
کنم .. و گوشیرو گذاشتم و هرچی ک میدیدم
مهدی پسند نیست برداشتم گذاشتم کناروفورا
پریدم درو باز کردم دیدم آقا داره از کوچه خارج
میشه و همونطور ک داشت خارج میشداشکای
مهدی رو دیدم ی نگاهی بمن کردو گفت خدایا
دره خونه تک تکشونوزدمو ی نفر منوتو خونه رام
نداد.. همه گفتن دو دقیقه صبر کن..کسی منو
رام نداد...
...
برا من دکترا هم گفتن لبنیات ضرر داره ولی من عاشق ماستم سنگ کلیه داشتم حالا هم هروقت بخورم درد میگیره کلیه هام یا دل درد میشم
😐😐😐😐😐😐😐😐😐