g.h.o.l.a.m.a.l.i
یکی از تاثیرگذارترین آدمای زندگیم مرحوم همسایه کتابفروشمون بود. بهش گفتم آقا خسرو میشه حالا که تابستونه بیام سه ماه پیش شما کار کنم؟
گفت آره من وقت نمیکنم کتاب بخونم.وظیفه تو اینه که یه سری کتاب بهت میدم بخونی عصرها خلاصهاش رو برام بگی.
این آدم به یه بچه حقوق داد تا کتاب بخونه
سید ایلیا
یادمان نرود...
در دفتر دیكته فردایمان
بنویسیم:
انسان بودن،
پاک بودن ،
مسئول بودن و
دراندیشه سرنوشت
دیگران بودن ،
وظیفه نیست!!!
بلكه بایدجزصفت آدمی باشد
(◍•ᴗ•◍)
💢لحظهای تامل
ما در دنیایی زندگی میکنیم که وقتی به یک کسی خوبی کردیم و خوبی کردیم و خوبی کردیم، روزیکه یکهو خوبی نکنیم ما از نظر او آدم بدی هستیم!
شما نمیتوانید بگویید، من ده بار به یک کسی خوبی کردم، بار یازدهم که نخواستم یا نتوانستم کاری برایش انجام دهم چرا از نظر او من آدم بدی شدم؟
و چرا یک کسی که هیچکاری برای آن شخص انجام نداده است در نظر او از من بهتر است؟
باید پذیرفت که این ویژگی انسان است!
شما وقتی بچه همسایهتان را بیست دفعه نگه دارید و روز بیستویکم بگویید من خودم وقت دکتر دارم و نمیتوانم امروز بچه شما را نگه دارم،آن همسایه میتواند با شما بد شود در حالیکه با همسایه دیگر که هیچوقت بچهاش را نگه نداشته است خوب است!
آدمها را متوقع بار نیاورید که به قول معروف لطف بیش از حد یک روز میشود وظیفه!
س۳۴: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» ترجمه این آیه شریفه را خواستهاند یک جوری که معنا برایشان باز شود.
ج: شما جمله به جمله بگویید، ببینیم ترجمهاش چیست.
-«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی»؟
ج: پرسیدند خدا دور است تا ما داد بزنیم یا نزدیک است که یواش بگوییم، خدا را که نمیبینند تا بگویند دور است یا نزدیک است، هر چه هم خدا بگوید نزدیک هستم چون نمیبینند نمیفهمند، این اوّلی، گفتند خدا نزدیک است، «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»[۲] هر کسی هر کجا هست خدا قبل از او آنجا حضور دارد.
– «فَإِنِّی قَریبٌ»؟
ج: من نزدیک هستم، دور نیستم که داد بزنی.
– «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»؟
ج: هر کسی مرا صدا زد جواب میدهم، نزدیک هستم دیگر، در آدمها به عکس است، اگر آدمها دور باشند شما آنها را صدا کنی نمیشنود، خدا میگوید من نزدیک هستم، چون نزدیک هستم صدایم کنی میشنوم.
– «فَلْیَسْتَجیبُوا لی»؟
ج: من آنها را دعوت به یک چیزی میکنم، به ایمان به خودم، ایمان به رسولم، این را اجابت کنند.
– «وَ لْیُؤْمِنُوا بی»؟
ج: به من هم ایمان بیاورند.
– «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»؟
ج: امید این است که اینها به رشد برسند، رشد در مقابل غیّ است.
س۳۵: اینکه خداوند فرمود «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» ظاهراً این عمومیت استثناء ندارد، هر دعایی را شامل میشود؟
ج: هر کسی خدا را بخواند جواب هست، حاضر است، اما ما خیال میکنیم که اجابت به معنای این است که آنچه که من میخواهم بدهد، این جور نیست، آنچه که او میخواهد بدهد شما وظیفهات دعا است نه وظیفهات تعیین جزای دعا، شما وظیفهات دعاست بکن، او هم وظیفهای دارد وظیفه خدایی، اگر مطابق حکمت تشخیص داد میدهد، اما به هر حال فایده دارد، اگر آنچه میخواهی به تو ندهد مزد دعا را قطعاً به تو میدهد بنابراین برد با شماست، اینهایی که دعا میکنند و دعایشان مستجاب نمیشود یک جزایی خدا به آنها میدهد، خیلی هم زیاد میدهد، فکر نکنند آنکه نداد هیچ چیز نیست، خیلی چیز هست، آنچه تو میخواهی نیست، گاهی آنچه تو میخواهی صلاح نیست نمیدهد خدا به تو، خیلیها اینجور هستند دیگر، بعضیها الله و لبیک میکنند که در کنکور قبول شوند، قبول شود کافر میشود، بیدین میشود، خدا موفقش نمیکند، اینجوری است دیگر، بعضیها نذر و نیاز میکنند قبول شوند، خدا ببیند به صلاح او نیست، بابا و ننهاش آدمهای خوبی هستند آنها دعا میکنند خدایا حفظش کن، حفظش میکند، با چه؟ با اینکه او موفق نشود آنجا برود، برود آنجا دیگر از تیررس خارج میشود نمیشود کاریاش کرد.
س۳۶: این که خدا فرموده است: «فَلْیَسْتَجیبُوا لی» یعنی بر خودش واجب کرده است که دعا را حتماً مستجاب کند؟
ج: «فَلْیَسْتَجیبُوا لی» آن چه که من میگویم اجابت کند، چه میگویم؟ حرفهایی زده خدا، گوش به این حرفها بدهند، به من هم ایمان بیاورند مشکل حل میشود.
س۳۷: از امام صادق علیه السلام نقل کردهاند: «مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ دَعَا اسْتُجِیبَ لَهُ»
ج: یکی از امتیازات انسان همین منحصر شدن در دائره محدود خودش است، همه چیز را برای خودش میخواهد، حاضر نیست چیزی از داراییهای خود را به دیگری بدهد، لذا خدا وقتی میگوید زکات بدهید اکثراً نمیدهند، خمس بدهید اکثراً نمیدهند، انفاق کنید اکثر مردم نمیکنند، چون حاضر نیستند بدهند، هر کس میگوید این پول باید در دائره خودم باشد، فردا کم نیاورم، لذا دستوراتی دادهاند که آن حالت انحصار طلبی کم شود، لذا گفتهاند اگر میخواهی دعایت مستجاب شود چهل تا مؤمن را دعوت کن و نهار بده بعد دعا کنند آنوقت دعایت مستجاب میشود. این چهل تا مؤمن را دعوت کنی از آن موجودی میدهی، به هوای اینکه دعایت مستجاب شود حاضری چهل تا پنج، شش هزار تومان خرج کنی. دویست سیصد هزار تومان خرج کنی به هوای آن رفع مشکلت، این کار خرج کردن را عادی میکند، پول خرج کردن یواش یواش برای فرد عادی میشود و الّا آدم جلویش را سخت میگیرد، حاضر نیست خرج کند، میگوید من زحمت کشیدم.
س۳۸: «اللَّهُم أَغْنِنِی بِتَدْبِیرِکَ عَنْ تَدْبِیرِی وَ بِاخْتِیَارِکَ عَنِ اخْتِیَارِی» یعنی چه؟
ج: آدم وقتی میخواهد کاری را انتخاب کند فکر میکند آنچه بهتر است انتخاب کند، گاهی ما اشتباه میکنیم آنچه که بدتر است را میگوییم بهتر است و انتخاب میکنیم، لذا میگوییم خدایا تو انتخاب کن، من همه را نمیفهمم، تدبیر هم تدبیر توست من نمیدانم چه جوری عقب و جلو ببرم تا به یک نتیجهای برسم، من گاهی اشتباه میکنم ولی تو اشتباه نمیکنی، تو در زندگی من تدبیر کن تا من تدبیر نکنم تو در زندگی من انتخاب احسن بکن تا من نکنم، اگر من بکنم گرفتار مشکل میشوم.
س۳۹: این صرف دعاست دیگر، چون در عمل ما که نمیفهمیم تدبیر خداست یا تدبیر ماست؟
ج: خب خدا به آدم یاد میدهد که اینجوری است که تو نوعاً انتخابهایت خراب است، نوعاً اینجور است دیگر، بنابراین به آدم یاد داده که سعی کن آنچه که خدا گفته است همان کار را بکن، بهترین تدبیر در زندگی همان تدبیر الهی است، بعضی از چیزها را واجب کرده بعضیها را حرام، این تدبیر الهی است و بر همهی تدبیرهای ما مقدم است، همه باید این را پیاده کنند، اگر این را پیاده کردیم خیلی از تدبیرها و تنظیمها لازم نیست، خودِ این اثر میبخشد و منظم میشود، اما این را مراعات نکنیم همه چیز به هم میریزد.
س۴۰: «الهی رِضاً بِرضائِک و تَسلیماً لِأَمرِک وَ لا مَعبُودَ سِواک»، آیا محتوای این دعا را طلب کنیم خوب است؟
ج: آدم هر چه را که میخواهد باید با مقدمات بخواهد، (هیچ چیز را) یک مرتبه و یک جا به آدم نمیدهند، انسان بخواهد به این مقام برسد که باور کند هر کاری که اتفاق میافتد از طرف خداست و به آن راضی باشد، این یکی از درجات بالای ایمان است، ایمان هم از جای خودش بالا نمیرود الّا با ترک گناه؛ پس اول باید آن تقوا را بخواهیم بعد خدا این را به آدم میدهد، یکباره به آدم فاسق و بیهمه چیز این را نمیدهد، میگوید باید بالا بیایی، حرکت کنی، بنابراین این دعا خوب است اما راه رسیدنش دعای تنها نیست، خدا قبلاً راهش را نشان داده است، گفته است راست میگویی این راه را بیا، گناه نکن، ترک گناه عبادت بزرگی است، ایمان را بالا میبرد کم کم به آنجا میرسی، و الّا مرتب گناه بکنی و این را هم بخواهی، نمیشود.
س۴۱: اگر هر دو را بخواهیم چطور؟
ج: عیب ندارد، اگر اوّلی را بخواهی این دوّمی در آن هست، دیگر جفت ندارد، تنهاست.
منبع: سایت مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خوشوقت
ادامه دارد…