یافتن پست: #وظیفه
milad
از #زندگی لذت ببرید !
بعضیا هستن حسرت میخورن به زندگی خیلی از مردم
اوناییو میگم که یک ماه تموم تو یه فضای 60 در 5 میموننن و دروشون چیزی نیست جز آب
و لحظه غروب آفتاب براشون بدترین لخظه ست
متنفر از تقدیر یا هرچیزی که بشه اسمشو گذاشت
خسته از مشکلات خشکی
خسته از بازی هایی که خشکی واسشون دیده
باحاله
میری رو دریا به همه چیز فکر میکنی و هیچ چیزی روت اثری نداره
فقط تایم کاریتو بزنیو بری یه جای دنجی تو این فضای 60 در 5 پیدا کنی
بشینی یه نخ سیگار بکشی
همین !
یه جورایی انگار آخر دنیاست
هیچ چیزی نیست که بخواد اذیتت کنه
هیچ نوع مشکلی نیست که بخواد درگیرت کنه
تویو وظیفه تو دریا ....
بعضیا هستن حسرت میخورن به زندگی خیلی از مردم
اوناییو میگم که یک ماه تموم تو یه فضای 60 در 5 میموننن و دروشون چیزی نیست جز آب
و لحظه غروب آفتاب براشون بدترین لخظه ست
متنفر از تقدیر یا هرچیزی که بشه اسمشو گذاشت
خسته از مشکلات خشکی
خسته از بازی هایی که خشکی واسشون دیده
باحاله
میری رو دریا به همه چیز فکر میکنی و هیچ چیزی روت اثری نداره
فقط تایم کاریتو بزنیو بری یه جای دنجی تو این فضای 60 در 5 پیدا کنی
بشینی یه نخ سیگار بکشی
همین !
یه جورایی انگار آخر دنیاست
هیچ چیزی نیست که بخواد اذیتت کنه
هیچ نوع مشکلی نیست که بخواد درگیرت کنه
تویو وظیفه تو دریا ....
·
علی اکبری
کلینیک تاسیساتی نماینده رسمی و متخصص افتخار دارد کلیه خدمات تعمیر پکیج اصفهان خود را در کوتاه ترین زمان و بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت به همشهریان عزیز اصفهان ارائه نماید. هدف این مجموعه ایجاد ارتباط مطمئن و رضایت مندی مشتریان محترم می باشد. دماپویان همواره بر کار اصولی و خدمات حرفه ای تعمیر کولرگازی در اصفهان در زمینه تاسیسات ساختمانی و سیستم های گرمایش و تعمیر آبگرمکن در اصفهان و سرمایش و همچنین تهویه مطبوع اصرار داشته و مفتخر به انجام وظیفه در موارد تعمیر پکیج در اصفهان . سرویس پکیج در اصفهان مذکور می باشد.
[
لینک]
wolf
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریک
دلم تنگ است
بیا ای روشن ، ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است
بیا بنگر!!
چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده و این تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی!
شب افتاده است .... و من
و من تنها و تاریکم !!!!
و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند
پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من
بیا ای یاد مهتابی
در این تنهایی تنها و تاریک
دلم تنگ است
بیا ای روشن ، ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است
بیا بنگر!!
چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده و این تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی!
شب افتاده است .... و من
و من تنها و تاریکم !!!!
و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند
پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من
بیا ای یاد مهتابی
حضرت@دوست
عارفی-میگفت-
به اندازه #لیاقت و ظرفیت آدم ها به آن ها محبت کن
چون آن ها دچار #توهم ، خود بزرگ بینی ، دل زدگی ، جو زدگی.میشند
و زمانی میاد این #محبت را جزو #وظیفه تو میدونند .. وگاهی برای انجام ندادن کاری ..از تو کینه به دل خواهند گرفت و شروع به رفتار #نامعقول خواهند کرد
پس!آرام آرام محبت کن و اگر ناسپاسی دیدی
آرام آرام خارج شو ، انگار نه #انگار که از اول بودی ...
دانلود موزیک
به اندازه #لیاقت و ظرفیت آدم ها به آن ها محبت کن
چون آن ها دچار #توهم ، خود بزرگ بینی ، دل زدگی ، جو زدگی.میشند
و زمانی میاد این #محبت را جزو #وظیفه تو میدونند .. وگاهی برای انجام ندادن کاری ..از تو کینه به دل خواهند گرفت و شروع به رفتار #نامعقول خواهند کرد
پس!آرام آرام محبت کن و اگر ناسپاسی دیدی
آرام آرام خارج شو ، انگار نه #انگار که از اول بودی ...
دانلود موزیک
حضرت@دوست
#عارفی-میگفت
وظیفه #باعث می‌شود تا کارها را به‌خوبی انجام دهی،
اما #عشق کمک می‌کند تا آن‌ها را زیبا #انجام دهی.
وظیفه #باعث می‌شود تا کارها را به‌خوبی انجام دهی،
اما #عشق کمک می‌کند تا آن‌ها را زیبا #انجام دهی.
حضرت@دوست
****#بت-سنگی****
همیشه باید یک #نفر باشد...
برای چشم انتظاری
برای آنکه بخاطرش بیشتر #تلاش کنی
بیشتر مراقب خودت باشی
در #خیالت با او حرف بزنی
و #حضورش-حال-خوب تو را بسازد
چقدر این یک نفرها #مهم اند ...
دانلود موزیک
همیشه باید یک #نفر باشد...
برای چشم انتظاری
برای آنکه بخاطرش بیشتر #تلاش کنی
بیشتر مراقب خودت باشی
در #خیالت با او حرف بزنی
و #حضورش-حال-خوب تو را بسازد
چقدر این یک نفرها #مهم اند ...
دانلود موزیک
wolf
یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار آشنا شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتت رو بده من بخونم!
از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتن یه دفتر خاطرات تقلبی براش، من وظیفه قدیمی جلوه دادنش رو داشتم...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگه هاش...، چایی ریختم روش... مژی هم تا می تونست خودش رو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انسانیت برام مهمه و... بعد از یک هفته کار مداوم، دفتر خاطرات رو بُرد تقدیم ایشون کرد. آقا پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت: منو چی فرض کردی؟
این که سالنامه 1397 هست! تو 5 ساله داری توی این خاطره می نویسی؟ و این گونه بود که مژی هنوز مجرد است!
از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتن یه دفتر خاطرات تقلبی براش، من وظیفه قدیمی جلوه دادنش رو داشتم...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگه هاش...، چایی ریختم روش... مژی هم تا می تونست خودش رو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انسانیت برام مهمه و... بعد از یک هفته کار مداوم، دفتر خاطرات رو بُرد تقدیم ایشون کرد. آقا پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت: منو چی فرض کردی؟
این که سالنامه 1397 هست! تو 5 ساله داری توی این خاطره می نویسی؟ و این گونه بود که مژی هنوز مجرد است!
ی" title="
ی" />
چی؟؟
میگم اینقد اخلاقم داغونه ک نمیشه باهام حرف زد؟/
فقط یه کم حوصله نداشتی همین
تازه مگه من طلب کارتم؟؟
هان؟؟
