یافتن پست: #وجودم

سید ایلیا
سید ایلیا
✨خـدایـا
در این شب‌های زیبا
به دلمان عشق به خاندان
حضرت محمد ﷺ عطا کن
به قلبمان ایمان
به وجودمان آسایش
به عمرمان عزت
و به همه سلامتی عطا فرما

آسمان دلتون نور بارون
چراغ خونتون روشن
فرداتون قشنگ‌تر از هر روز
آسوده بخوابید که
خدا مواظب همه چیز هست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چه خبر ؟
چقدر میون تمام روزمره گی هامون اینو از خودمون میپرسیم

وچقدر خوش خیالانه فکر میکنیم میتونیم در این جمله ی کلیشه ای تمام حرفهای وجودمونو بریزم تو قالب یه جمله

سلامتی خبری نیست

درحالی که خیلی خبرهاست

دلی این وسط تنگ شده

قلبی تندتر از همیشه تپیده

کسی رنجیده

در کسری از ثانیه کسی سرنوشتش تغییر کرده

برای یه لحظه اینده ای درخشان تر شده

وگاهی اتفاق های ناخواسته ی عظیمی رخ داده که بی خبریم از آن ...

در این زندگی که فقط چشمهای ما ادماتنها میبینه، اما به قول او نگاه نمیکنه ...

خیلی وقتا سوالی نمیپرسیم ..خیلی جوابا باید داده بشه ..

ما به هم مدیونیم برای تمام لحظه هایی که باید دستی دراز میکردیم برای یاری ونکردیم ..

ما مدیونیم برای لحظه های که به قضاوت نشستیم وندانستیم ..

ما مدیونیم برای حقیقت هایی که میدانیم وکتمان میکنیم برای به دست آوردن اندکی بهترین!!!

مابرای خیلی چیزها تو زندگی بهم مدیونیم ...



ومن هم مدیونم به تو...
چه خوب گفت
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم"

Roalo
Roalo
حاصل آخرین درگیری قلب و مغز من یه اشتباه خوب بود
من تو این جنگ رشد کردم جنگی که واسه من انگیزه شروع بود
زیر دستم یه مشت شعر نسل گونه بود
بالای سرم ترک های سقف خونه بود
من از نوع نگاهم حرف زدم با تو
بقیه اش مهارت بازی با حروف بود
من حرفامو زندگی کردم
زندگیمو نوشتم انقدر عجیبه فقط بهش می خندم
من یه دنیا می سازم واسه دیدنش چشاتو می بندم
♫♫♫
چشمامو میبندم فقط پاک باش
خالص ناب بزرگ مثل فکرات قبل خواب
قلمت می چرخه اگه سفید باشی و صاف
این آغاز ماجرا بود
آغاز ماجرام بود
اونا رو پولاشون به هم نزدیک کرد ما رو باورامون
من از بدو وجودم تنها چیزی که فهمیدم این صدا بود
من احساسمو بی مرز تو اشکات انعکاسمو دیدم
منو اشتباه کن من بوی خوب کودکیتو میدم
و من اشتباه کردم
اشتباه کردم یه اشتباه خوب
که روء رشد ما همینجاست
یه درگیری تو عمق فکرامون

༊
شب فرو می‌افتاد
به درون آمدم و
پنجره‌ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من در این خانه
تنها، تنها
غم عالم به دلم ریخته بود..



حضرت@دوست
حضرت@دوست
همه عاشقانه ها به تو ختم میشه
ای مجبوب دل آرا .عزیز زهرا .دوان دوان از شهر ماتم پر ریا به شوق تو میایم .وپشت این دیوار احاطه شده از پنچره قلب ترا نگاه میکنم .ای شفایق خونبار
تا شاید وجودم از رایحه عطر وجود تو عطر آگین شود
اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ ..
خدایا مرا نزد خود بوسیله حسین علیه السلامدر دو عالم وجیه و آبرومند گردان

EDRIS
EDRIS
دلی دارم در آتش خانه
میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که از شوق وصالت
وجودم را ز غم ویرانه کرده

طهورا
طهورا
دوستی ساده ما غیر معمولی شد
نمیدونم اون روز تو وجودم چی شد
نمیدونم چی شد
دل من این حسو از تو زودتر فهمید
تو که باشی پیشم دیگه چی کم دارم
چه دلیلی داره از تو دست بردارم

چه وقت "انسان بزرگی" می‌شویم؟!

هرگاه از خوشبختی کسانی ‌که دوستمان ندارند، خوشحال شدیم...
هرگاه برای تحقیر نشدن دیگران از حق خود گذشتیم...
هرگاه شادی را به کسانی که آن را از ما گرفته‌اند هدیه دادیم...
هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن بدی دیگران نبود...
هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم.
هرگاه به بهانه‌ی عشق از دوست داشتن دیگران غافل نشدیم...
هرگاه اولین اندیشه ما برای رویارویی با دشمن انتقام نبود...
هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد، مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد...
هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران باشد...{-29-}

باز هم موسم آوردن این تیغ آمد
رگ دستم بنگر ، صید به نخجیر آمد

شب تار است و مه و ابر به کامم شده است
و یکایک همه خاطرگان یاد آمد

تیغ لرزید به دستم و زبانم خشکید
تا که سیمای دل آرای تو یادم آمد

تیغ بر دست یمینم ، نگهم سوی یسار
و چنین بود گذر بر گذر تیغ آمد

خونی همرنگ لبانت ز رگم جاری شد
آه آن سرخی لب های تو بر یاد آمد

یاد آن روز که برخواند به دل مولانا
"آدم ز تک صلصل فخار برآمد"

اگر از خاک وجودم به وجود آمده است
به یقین از لحد بار ستمگر آمد
باز هم تیغ دگر بار چو بر دست شدم
هفتمین تا دهممین زخم به دستم آمد




صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو