마흐디에
یک عدد دایی مهاحر با شلوار لی و تیشرت مشکی رویت شد
حسام
👻معصومیت های از دست رفته !!
هیچ وقت اولین دروغی 🌶 که شنیدم از یادم نرفته وشاید به این دلیل بود که هنوز معصوم بودم. حدود دو یا سه سالم بود 👶تو عالم بچگی به پدر 🧔 پیله کرده بودم که منم با خودت ببر بیرون 🛵و هر کاری می کرد نمی تونست از دست من خلاص شه. برای همین یه ترفندی زد و گفت برو و از مادرت 🧕اجازه بگیر و بیا بریم. رفتم و برگشتم دیدم بابا رفته ؟!! 🏍 چون هنوز مفهوم دروغ را نمی دونستم تا چند دقیقه مات و مبهوت بودم و دلیل این رفتار را نمی دونستم. بله عزیزان همه انسانها با طینت پاک به دنیا میان و آرام و آرام معصومیت خودشونو از دست می دن تا جایی که خیلی از🔥 ناهنجاری ها براشون عادی می شه. مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید. 😉
امضاء : خودم 🌹
محمّد
دوستان تا یه مدتی در خدمتتون نیستم
موفق و پیروز باشید
خانوم میم
خسته اممممممم
عروسی بودمممممم
دلم می خواد بخوابمممممم
خانوم اِچ
یهو همه چی بد شد
قلبش عین سنگ شد
سرد سرد سرد شد
هژیر
ساعت از دوازده شب که میگذره،
زندگی وارد جزئیات میشه🧠❤️🩹
کامنتا
هی اقای مهاژر خسیس
مگه قرار نبود یه کتاب برام بگیرین
به ک .... نه چیز بمن چه
اگه کامنتی گذاشتین که جواب ندادم پوزش
خیلی خسته ام🤣